آدرس کانال:
دسته بندی ها:
دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین:
78.69K
توضیحات از کانال
این همه تقلاها و جدالهای فکریِ ما چه بهایی خواهد داشت ، اگر محبت در دلهایمان نقصان گیرد؟ (کانت)
.
.
تبلیغات: @makhfigah_tablighat
.
.
.
.
کانال فرهنگی مخفیگاه هیچ صفحه دیگری ندارد .
ادبیات
فلسفه
هنر
موسیقی
تاریخ و معرفی کناب
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
1
4 stars
0
3 stars
1
2 stars
0
1 stars
0
آخرین پیام ها 4
2024-04-04 23:44:41
همهی آدم ها یک روز معنی حرف هایشان را خواهند فهمید و متوجه رفتارهایشان خواهند شد؛ روزی که با کسی از جنس خودشان مواجه شوند ...
#ژوزه_ساراماگو
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
14.3K views20:44
2024-04-04 20:34:59
انسان ها بیش از هر چیز دیگر، از اندیشیدن وحشت دارند، بیش از فقر، حتی بیش از مرگ. «اندیشه» انقلاب می کند، از تخت به زیر می کشد و نابود می سازد. امتیازات دروغین، سنن و عرف جوامع، و عادات راحت طلبانه ی انسان ها را، بدون ذره ای رحم، از دم تیغ می گذراند. هیچ قانونی را به رسمیت نمی شناسد؛ آنارشیست است.
مراجع قانونی را به پشیزی نمی انگارد و بر خرد کهن نیز وقعی نمی نهد. اندیشه به سادگی در گودال جهنم می نگرد و هراسی او را فرا نمی گیرد. بشر، لکه ی کوچکی مغروق در ژرفای بی پایانی از سکوت است؛ اندیشه این را می بیند و با این حال، غرورمندانه خود را به نمایش می گذارد، گویی ارباب کائنات است. اندیشه، چالاک، آزاد و عظیم است، یگانه روشنایی این جهان و بزرگ ترین مایه ی فخر بشر.
#برتراند_راسل
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
15.1K views17:34
2024-04-03 22:59:07
ﺧﺪﺍ ﻭ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ.
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺁﻣﺪ. ﺁﻧﭽﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻧﮑﻨﻢ ...
#ﻧﯿﮑﻮﺱ_ﮐﺎﺯﺍﻧﺘﺰﺍﮐﯿﺲ
کتاب: ﺳﺮﮔﺸﺘﻪ ﺭﺍﻩ ﺣﻖ
ترجمه: منیر جزنی
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
13.9K views19:59
2024-04-02 23:28:01
فردا همه چیز تغییر میکند ، فردا ...
ناگهان در می یابد که فردا نیز همین گونه خواهد بود و پس فردا و تمام روزها. همین فکرها سبب مرگ انسان می شود و چون تحمل آن را نداریم ساکت می مانیم یا اگر جوانیم جمله های بی سر و ته به هم می بافیم.
#آلبر_کامو
کتاب: پشت و رو
ترجمه: عباس باقری
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
15.9K views20:28
2024-03-30 23:28:02
اولین ماجرای عاشقانهاى که در این جهان باید آن را به کمال برسانیم رابطه با خودمان است و تنها پس از موفقیت در این رابطه است که میتوانیم به دیگران آنطور كه بايد عشق بورزیم ...
#ناتانیل_براندن
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
17.1K viewsedited 20:28
2024-03-30 21:42:28
"قفل" برای این روی در قرار داده شده که آدم درستکار را درستکار نگه دارد.
یک درصد از مردم ریاکار و دزد هستند، اینها بهدنبال بازکردن قفلها و دستبرد به خانهها هستند و یک درصد از مردم نیز همیشه درستکار هستند و تحت هیچ شرایطی ریاکاری نمیکنند.
باقی 98 درصد مردم تا زمانی درستکارند که همه چیز درست باشد. اکثرا اگر شرایط به نحوی رقم بخورد که آنها به حد کافی وسوسه شوند ممکن است دست به خطا بزنند. قفلها برای جلوگیری از نفوذ دزدان نصب نمیشود، دزدها بلد هستند که چگونه قفلها را باز کنند، قفلها برای حفاظت از مردم نسبتاً درستکار هستند تا وسوسه نشوند و درستکار باقی بمانند.
در واقع تمام آدمها پتانسیل کجروی را دارند اما قیمت هر کسی با دیگری فرق دارد و آستانه وسوسه هر کسی با دیگر تفاوت دارد.
#دن_آریلی
کتاب: پشت پرده ریاکاری
مترجم: رامین رامبد
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
17.2K views18:42
2024-03-29 23:24:27
#موسیقی_کلاسیک آیین بهار
اثر: ایگور استراوینسکی
بر اساس اسطورههای پاگان
سال ۱۹۱۳ میلادی
ساخت این اثر جنجال بزرگی در دنیای موسیقی بهراه انداخت و بحثهای داغی را در همه جا برانگیخت. تا به آنروز کسی هرگز چیزی شبیه به آن نشنیده بود.
کانال: @makhfigah_channel
13.6K views20:24
2024-03-29 10:47:38
نوشتۀ زیر قسمتی از داستان کوتاهی است زیر عنوان "ازدواج سنتی آواز با موسیقی و طلاق دیالکتیکی آنان. این نوشته بطور کامل در سایت ما پست شده است: https://www.writingswithoutborders.com ...................................................................................................................... اصولا هنرها بیان های متفاوتِ احساسات و تفکرات بشری هستند. هنرها هریک الفبا و سیستم های ادراکی خود را برای یافتِ معنا، پرورشِ معنا و بیاناتِ معانیِ دریافتیِ خود را دارا می باشند، که انطباق یا ترکیب آنها با یکدیگر لزومآ به هنروالاتر نمی انجامد. برای مثال، به اقدامِ ساده لوحانهٔ تلفیق شعر با مینیاتورهای قدیمی توجه کنید. موسیقی کلاسیک ایرانی به عنوان بیانِ هنری، برای رشدِ خود، همانقدرباید بیگانه از ترکیب با آواز و صدا تلقی شود، که هنر مجسه سازی و نقاشی با تلفیق با آواز بیگانه تلقی می شوند.
با این افکار، موسیقی، خسته و افسرده با زمزمهٔ غمناکی در دلش به خواب می رود. خواب می بیند که شورت وشَلیته و آرایشِ قاجاریِ خود را به کناری انداخته و آزادانه در پرواز است. انقلابِ پس از انقلاب های ایران را اکنون می بیند. و برای هر کدام آوایی در دل می پروراند. برروی کودتا ها پرواز می کند. دریافتِ ذهنش در آلاتِ مختلف موسیقی به راحتی شکل چند سنفونی می گیرند. تجزیه ایران را، قحطی ها را، ستمِ بی حدِ به زن و کودک را اکنون احساس می کند. افسوس می خورد که چرا تا کنون هیچ یک از این وقایع را موضوع داستانی موسیقایی قرار نداده. با اینکه از قطعهٔ “چکادِ” خود تا حدی راضی است، ولی با خود می گوید، قطعاتِ دیگرم می بایست بیاناتی جسورانه تر، کنجکاوانه تر و با ایده آل های والاتر ازِ تلخ و شیرین زندگی باشند. نه فقط زندانی بودن در چهارجوب محافظه کارانهٔ دستگاه ها.
از بالای فرش های پهن در کنار رود خانه های ایلات می گذرد، از زیباییِ اینهمه کار، اینهمه رنگ میخندد. به یادِ آهنگ زیبا ی کُردی “شیرین، شیرین” می افتد. با خود می گوید که ایکاش صدا مرا در آن آهنگ آزاد می گذاشت تا من آنرا به یک سنفونیِ حماسی، مانند “شهرزاد،” از زندگی “شیرین” و این مردمِ سخت کوش بدل میکردم. ولی حتی در آن چند دقیقهٔ کوتاه در آن آهنگ، من بسیار فراتر از ثنای التماس آمیز مردِ خاطرخواه ِ شیرین صحبت کرده ام. قصد من از ایجاد سرعت در آن آهنگ، القا احساسی فراتر از مرزهای شادی و غم بود. تلاش من گذشتن از مرزهای تعریف شدهٔ روزمره بود و رسیدن به قله ای که از آنجا بتوان به عُمق دره ها نگریست. و هم به سرنوشتِ خود اندیشید. من میتوانستم در دنبالهٔ آن قطعه، مفهومِ انتزاعیِ “قاطعیت ” را بنوازم و وسوسهٔ بازهم بالاتر رفتن ها را نشان دهم. من میخواستم در آن آهنگ، به نواختنِ مفهومِ “تردید” و ترس از لغزش و سرنگونی ها فکر کنم. ولی تصمیمِ صدا برای تعریف از”غنچهٔ لبِ” شیرین و “چشمهای اشکبارِ” مردِ خاطر خواه شیرین، مرا محدود کرد؟ عنوان کردن ناله های مردی که معشوقش او را دوست ندارد، به چه دردی میخورد؟ آیا بزرگ جلوه دادنِ آه و ناله ها، و تظاهر به خلوص نیت از طریق اصرار، خود بی احترامی به حقِ انتخابِ دیگری و نا دیده گرفتن تصمیمِ آزادانهٔ وی نیست؟ و چرا اصلاً بیانِ این نوع ناله ها هنوز اینقدر برای آواز مهم است؟ با خود فکر کرد که اگر”ریمزی کورساکوف” وسط ِ سنفونیِ “شهرزاد” یک دهن آواز هم در تعریف لبهای “شهرزاد” خوانده بود، چه می شد؟ یا بتهون در سنفونی پنج، چهار بیت از “دانته”را در وصفِ جهنم، مرتب اینجا و آنجا هی تکرار میکرد؟
از بالای باغهای میوه و پسته می گذرد. پاییز است. آهنگ زیبای”خزان” را در دل مرور می کند. ناگهان فکر می کند که به راحتی سه فصل دیگر می توان به آن افزود. ولی با داستانی پیچیده تر، و با درکی بغرنجتر. مانند زندگی و فصل های تلاش در آن. بطوری که گفتگوی بین سازها در آن، همیشه موافق هم و همسو با یکدیگر نباشند. بلکه در تضاد با هم و بیانگر تمایلات مختلف انسان باشند. ناخودآگاه یادِ “آیینِ بهار” ساختهٔ اکپرسونیستِ معروف “استراوینسکی”می افتد، که تصویری موسیقایی است در آیین بزرگداشتِ بهار در فرهنگهای ابتدایی روسی. و با قهقهه ای بلند فریاد می زند:”دوستت دارم زندگی”!
#بهروز_قربانیان با ما همراه شوید:
https://t.me/negahideegar
13.7K views07:47
2024-03-28 23:29:01
تف به محیطی که تو را پرورش داده. اگر لیاقت اخ و تف را داشته باشد! به قدر خوک، به قدر میکروب طاعون در دنیا زندگی تو معنی نداره. هر روزی که سه چهار هزار تومان بیشتر دزدیدی، آن روز را جشن میگیری. با وجودی که رو به مرگی و از درد پیچ و تاب میخوری باز هم دست بردار نیستی! طرفداری از دموکراسی میکنی برای اینکه دوا و غذای مردم را احتکار بکنی، حتی از احتکار واجبی هم رو برگردان نیستی.
میدانی: توبۀ گرگ مرگ است. آسوده باش! من دیگر حرفهی شاعری را طلاق دادم. بزرگترین و عالیترین شعر در زندگی من از بین بردن تو و امثال توست که صدها هزار نفر را محکوم به مرگ و بدبختی میکنید و رجز میخوانید. گورکنهای بیشرف!
#صادق_هدایت
کتاب: حاجی آقا
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
14.8K views20:29
2024-03-28 23:28:01
هرچه ملتی فرومایه تر و فقیرتر باشد و هرچه فشار دولت و ستمگران شدیدتر باشد، به همان اندازه لذائذِ جهان ماورای که دین معرفی می کند، رنگین تر است.
#فروید / آینده یک پندار
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
14.4K views20:28