. پیروز تلف شد. پیروز، تجسمِ امید و ادامه، دوام نیاورد. رفتنِ | خنده بازار 🌹
. پیروز تلف شد. پیروز، تجسمِ امید و ادامه، دوام نیاورد. رفتنِ پیروز، رفتنیست نمادین با غمی عمیق. چه میکنید که هیچچیز، هیچکس، هیچ، هیچ، هیچ، گیاه، حیوان، انسان حالش با شما خوب نیست.
آهای دوست سایبری که تشک و لحافت را توی صفحهی من و امثال من پهن کردهای، برو بگو این زن دارد سیاهنمایی میکند. برو گزارش بده این زن سیاهنمایی میکند چون نمیتواند سیاه را رنگ دیگری ببیند. چون نمیتواند طبق خواسته شما کلاغ را قناریطور رنگ بزند.
اینجا همهچیز سیاه است. برچسب قیمتها، حال ناخوش دختران مسموم، مقنعهی متصدی داروخانه، رخت عزای پدران و مادران... اگر در این حجم سیاهی، شما و بچههایتان رنگیرنگی هستید آنطور که انگار کارناوال شادی هستید در شهر عزا، تقصیر ما نیست. اگر ما مارش عزاییم و شما بوقبوقِ عروسی، دلیلش این است که این شرایط برای کسی آب نداشته باشد برای شما خوب نان داشته.
ما پیروز را دوست داشتیم. تولدش، بزرگشدنش، جستوخیزش، تهِ راه را برایمان روشن میکرد... حالا شما قاتل اُمیدید و ما گلولهی خشم. ولی باز، این را میدانم که از این سیاهی غلیظ چسبناک روزی به در خواهیم آمد؛ آن روز، فقط یک چیز سیاه است، روی شما.