یک عُمر قضا شده ای، روزهایی که نداشتَمت، و قلبم بیهوده برایِ | کافه نادری☕️
یک عُمر قضا شده ای، روزهایی که نداشتَمت، و قلبم بیهوده برایِ زنده ماندن می تپید، روزهایی که به پایِ نفس کشیدن هایِ بی هدف، تلف می شد، و تو هر بار کم بودی از لحظه هایم! حالا باید قضایت را به جا بیاورم!