گفتیم همانطور که هیچ دو مَلکی مثل هم نیست وحی ها هم همینطور اس | نشر آثار علامه حسن زاده آملی و استاد صمدی آملی

گفتیم همانطور که هیچ دو مَلکی مثل هم نیست وحی ها هم همینطور است
ادم از وحی جمادی و نباتی و حیوانی و بشری و انسانی و .... را داراهست تا وحی آدمی

مثل ابله که امکان ندارد بتوانی بهش بفهمانی این تصویر در اینه خودت هستی همینطور که آدمها در طفلی و مرتبه ای فکر می کنند در اینه یک چیزی هست و کم کم مسفهمد در اینه چیزی نیست

در اینه عالم هم چیزی نیست جز حکایت همه عالم هو میگویند منتها هوی بعضیها هوی شیطانی و یزیدی است
عمر سعد وحی اش شیطانی است که به لشکریانش دستور داد یا خیل الله او که دستور حمله داد این دستور از کجا نشات گرفت؟ از جهنم خودش چون او برای جایزه و وعده مُلک ری حرکت کرده بود و بقیه هم کم و بیش لشکریان عمرسعد از ترس یا مقام یا جایزه بهرحال با وحی شیطانی آمدند که از وحی شیطانی عمر سعد نشات گرفته بود و وحی شیطانی عمرسعد هم از وحی شیطانی یزید نشات گرفته بود چون همه شان نارس بودند

آدم آخر خودش را باید با اختیار خودش پیدا کند

انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا

یزید و عمرسعد با اختیار خودشان اینکار را کردند هیچکس بدون اختیار نیست
امکان ندارد بدون اختیار به کسی چیزی بدهند انکه خودش انتخاب می کند با اختیار خودش هست

یزید و عمرسعد چون آن دارایی پیامبر که وحی شد یوحی الی انما الهکم اله واحد را نمیتوانند پیدا کنند
مثل دزدی کردن که نارسایی آدم هست ولی دزد از کمال خودش صرفنظر کرده
همه کسانیکه جنایت می کنند مربوط به خودشان است نه دیگری لذا شمر در واقع اول سر خودش را برید سر آدمیت خودش را برید

رستم که دیو سفید را می کُشد در واقع هوای نفس خودش را می کُشد

این تصویر را که گفتیم را عزیزان تمرین کنند که طفل اول خودش را در اینه نمی بیند و بعد کم کم میفهمد
بنیه آدمی این قابلیت را دارد
نماز و روزه و فرمان خدا که بر آدم مسلط باشد این قیامتِ ادم است .

حکایتی ز دهانت به گوش جان آمد

ممکن است مراد سعدی چیز دیگری باشد ولی ما گفتیم که مثل وحی هایی هست که به نویسنده میشود و نوشته ها از او حکایت می کنند

خدا یک وحی بی نهایتی به عالم کرد که ملائکه مجرد و چه مادیها از فیزیک و ....همه وحی هایی که هست همه حکایت از ان وحی بی نهایت هستند

گفتیم مثل نوشته که آدم باسواد وقتی نوشته را میخواند به چینش حروف و نظم کلمات و معنا توجه می کند که جانِ سفیدی و سیاهیِ نوشته است

حضرت علامه جانِ خودش را در المیزان ریخته و انکه بتواند چینش و نظم و معنای نوشته را ادراک کند نوشته را ادراک می کند و انکه وصفِ علامه را ادراک کند بیشتر ادراک کرده است .
وحی رسیده آدمی وحی توحیدی است پیامبران از عالَم دیگری نبودند در همین عالَم بودند و برادران ما بودند
قل انما انا بشر مثلکم من هم بشری هستم مثل شما اما یوحی الی به من وحی میشود من هم مثل شما بودم ولی به من وحی قیامتی شد که توحید احدی صمدی است

ولی ما میمانیم به متاع غرور توجه می کنیم مثل همین غرور جوانی که اعضا و جوارحش کامل شد و غرورش باعث زحمتش میشود مخصوصا اگر مال و منالی هم پیدا کرد ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی

انما اموالکم و اولادکم فتنه
وقتی دارائی حقیقی خودش را فراموش کند و غرور پیدا کند به متاع دنیا

اینکه آدم میتواند سواد پیدا کند چون آدم بیسواد کورِ انسانی است چون نمیتواند از نوشته ها به معانی توجه کند کور انسانی است جسارت نیست واقعیت است
طبع یزیدی هست در همه و می بینیم چقدر هم لشکر یزید زیاد بودند و هستند ولی یکی مثل حُرّ که متوجه ان چشم قیامتی و حقیقت شد و همه چیز خودش را قربان کرد .

جمعبندی : ملائکه زمینی و اسمانی یعنی ظهورات که جانشان عبارت از وحی ای هست که شده و اینها بدنِ آن وحی هستند

آدم از وحی جمادی و نباتی دارد تا اینکه قل هو الله احد برش وحی میشود .

باصد هزار جلوه برون امدی که من
با صدهزار دیده تماشا کنم تو را

و وحی میشود به حضرت سیدالشهدا : که : الهی علمتُ باختلاف الآثار و تنقلات الاطوار ان مرادک منی ان تتعرف الی فی کل شیی حتی لا اجهلک فی شیی
دعای عرفه

آدم قابلیت دارد که وحی قیامتی بهش بشود .
قرآن که میخوانیم میخواهیم آن وحی قیامتی به ما هم بشود .


رزقنا الله ان شاء الله

السلام علیک یا ابا عبدالله .....

مجلس سوم دهه اول محرم ۱۴۴۴
۱۴۰۱/۵/۹

https://t.me/madarehosn