2021-04-02 04:35:19
همچنانک این جهان پیش نبی
غرق تسبیحست و پیش ما غبی
پیش چشمش این جهان پُر عشق و داد
پیش چشم دیگران مرده و جماد
پست و بالا پیش چشمش تیزرو
از کلوخ و خشت او نکتهشنو
با عوام این جمله بسته و مردهای
زین عجبتر من ندیدم پردهای
انسان، که پیچیده ترین مخلوق الهی است، وجودی به عظمت و گستردگی جهان هستی دارد. اما در صورتی که از کسب آگاهی و معرفت نسبت به خود و جهان هستی غفلت ورزد و به درک این عظمت دست نیابد، نه تنها رشد و ارتقایی نخواهد داشت؛ اشرف مخلوقات نخواهد بود و به قرب الهی نخواهد رسید، بلکه همواره در گرفتاری و بیماری به سر خواهد برد.
بسیاری از مشکلات انسان، نسبت مستقیمی با طرز نگرش او به هستی دارد؛ زیرا در صورتی که نگاه وی منطبق بر حقیقت نباشد و او در نا آگاهی از قوانین هستی به قضاوت درباره حوادث و وقایع بپردازد، به تضادهای درونی و بیرونی می رسد و نه تنها به لحاظ اعتقادی سست می شود و خود را در جهان هستی سرگردان و بی پناه می بیند، بلکه در اثر فشارهای روانی حاصل از آن، به بیماری های متعدد و متنوع نیز دچار خواهد شد. در این صورت، او زندگی خود را در حال کشمکش با این عوارض سپری می کند و از فرصت گرانبهای عمر بهره کمتری خواهد برد و رسالت خویش را به انجام نخواهد رساند.
بر اساس این حقیقت، یکی از ضروری ترین وظایف انسان، کشف حقایق جهان هستی و بازیابی قوانین آن است.
صلح با هستي شامل دو تحول است. اول اين كه اهمیت وجود هر جزء از اجزاي هستي آشكار مي شود و انسان مبهوت رابطه عميق اين اجزا با یکديگر و (به طور غير مستقيم) مجذوب عشق جاري در هستي (كه اين مجموعه ي عظيم را نظام بخشيده است) مي گردد و دوم اين كه فرد به اين درك مي رسد كه نباید ميل شخصي خود را به هيچ كي از اجزا از جمله فلك يا زمان تحميل کند. آنچه انسان را به سوي چنين صلحي سوق مي دهد، «همفازي کیهاني « ،» همفازي با فلك » و «همفازي با زمان » است.
انسان نیز جزئي از مجموعه هستي است كه اگر هم سو و هم آوا با ساير اجزاي اين مجموعه و در صلح با آنها نباشد، دچار آسيب هاي ذهني، رواني و جسمي مختلفي خواهد شد و طول عمر كمتري خواهد داشت. بر عكس، یکی از انواع مصونيت انسان (و بلكه مهمترين آنها) مصونيت از طريق عشق است. در صورت عشق ورزي با هستي، حتي مواجه شدن با عوامل بيماري زا چندان
خطري به دنبال ندارد.
«همفازي کیهاني » علاوه بر ايجاد هماهنگي با هستي، نتايج ديگري نیز دارد كه نتایجی معرفتي
به شمار می روند. یکی از اين ثمرات، درك جمال خداوند در هر یک از اجزاي هستي است. كسي
كه به اين درك برسد، با چشم دل، در هر چيز جلوه حق را (كه چيزي جز زيبايي نيست) مي بيند و به مقام «شكر » مي رسد.
نقطه مقابل شكر، كفر است. كفر، چيزي جز پوشاندن حق نيست و كسي كه تقدس اجزاي هستي (تجليات خداوند) را ناديده مي گيرد، كافر است؛ در حالي كه شكر، قدرشناسي هر چيز و قبول آن به عنوان یکي از نعمات الهي است و شاكر، یک نعمت شناس است كه به نعمت اعتراف ميكند و آگاهانه و قدرشناسانه از آن بهره مي برد.
بنابراين، در مجموع مي توان گفت كه هماهنگي با هستي و اجزاي آن و شناخت قدر هر یک از این اجزا نشانه «صلح با هستي » است و اگرچه اين صلح، به آساني صلح با خدا به دست نمي آيد، از طريق ارتباط با او و به لطف و رحمتش قابل دستيابي است.
بخشی از کتاب بینش انسان
تألیف محمد علی طاهری
@mataherinews2
14.4K viewsedited 01:35