Get Mystery Box with random crypto!

‍ بغض اصلاح طلبان که شکست! #حمید_رستمی روز یکشنبه ۲۷ به | مَطلَع نیوز

‍ بغض اصلاح طلبان که شکست!

#حمید_رستمی

روز یکشنبه ۲۷ بهمن سال ۹۸ در روند انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی انتخابی اردبیل، نیر ، سرعین و نمین روز خاصی بود. روزی که بخش زیادی از جامعه نشان دادند که اگر بخواهند، می توانند براحتی فعل خواستن را صرف کرده و با حضور عاشقانه اشان در صحنه پیام آشکاری به یکسری افراد بدهند.
روزی که سیل عظیمی از بخش محذوف جامعه رای دهنده #اردبیل یکدل و یکصدا پشت سر مردی به راه افتادند که قرار بود تک صدای تک تک آنها باشد. صدایی تنها و زخمی ، در حالی که یاران همفکرش به دلایل واهی، گرفتار تیر غیب "نداشتن صلاحیت" - به زعم بعضی ها - گشته و از دور رقابت‌ها کنار رفتند تا او مرد تنهای این جنگ نابرابر نام گیرد و کریمی بماند به همراه یک دنیا امید و آرزویی که هواداران به کاکل اش گره زده اند.
ساعت چهار عصر را نشان می داد که #رضا_کریمی از ستاد انتخاباتی اش در میدان ججین با پای پیاده به حرکت در آمد تا به سخنرانی انتخاباتی اش در مسجد قدس اردبیل برسد و در طول این مسیر بود که توده های عظیم جمعیت از پس از پیش اش به راه افتادند تا بگویند هرچند دل شکسته و غریب و تنها، ولی باز دست بر روی زانوان خسته گذاشته و "یا علی" گفته و بلند می‌شوند تا اثبات کنند هر چقدر که روزگار با ایشان کج بیفتد و بر مدار آمالشان نگردد و پر و بال شکسته و بی‌رمق و بی روحیه گوشه رینگ مبارزه کز کرده باشند، باز اگر بخواهند پا به میدانی بگذارند که رقیبان فربه شده و مورد حمایت از یمین و یسار، که با آزادی تمام مدت هاست کت و شلوار جشن پیروزی را سفارش داده اند و سر شماره رُند صندلی بهارستان با همکاران دیگرشان چک و چانه می‌زنند باز توانایی خلق حماسه یی به رنگ ۹۲ و ۹۶ را دارند و به این راحتی ها اجازه نمی دهند حریف مست از قدرت ، رویای پیروزی را تعبیر کند.
جمعیت انبوه وقتی به جلوی مسجد رسیدند دیگر جای سوزن انداختن نبود. بخشی از آنها به زحمت وارد مسجد شدند و در جاهای خالی مستقر گردیدند و بسیاری هم همانجور سرپا در جلوی درب مسجد ، راهرو ، کفش کَنی و حتی پیاده روهای منتهی به مسجد، در هوای سرد زمستانی ایستادند و در حالیکه زیپ کاپشن ها را می بستند به سخنان پخش شده از بلندگوی مسجد ، گوش جان سپردند.
و اینجا بود که مرد بلند بالای #اصلاح‌_طلبان_اردبیل که حالا باری عظیم از مطالبات انباشته و انتظارات مردمی که همفکرانشان را یک به یک حذف شده دیدند را بر دوش خود حس کرده و پشت تریبون قرار گرفت و با صدای رسا و غّرا اعلام کرد که: "من صدای اصلاحات اردبیل هستم. "
وقتی این جمله را گفت. بغض بسیاری از دوستدارانش شکست و گوشه چشمی تر کردند و هر یک دنبال شانه یی گشتند برای سر رویش گذاشتن و های های گریه کردن بر این غربت بی انتها !
حالا این #دکتر_پوستی رئیس ستاد انتخاباتی کریمی بود که از ردیف اول بلند شد و شال قرمزی که نماد یاران کریمی در این انتخابات است بر گردنش انداخت تا او صحبت های شورانگیز و پر از امید و آرزو و شکایت از شرایطی که به وجود آمده را ادامه دهد.
اینکه چرا باید تعدادی از پاک‌دست ترین و صادق ترین نیروهای نظام و مردم، از طبیعی ترین حقوق خویش محروم گردند ، این که چه خیریتی در دلسرد کردن مردم نهفته است؟ و اینکه امروز با با کمال میل، رضا کریمی این پرچم را به دست گرفته و تا آخرین نفس در جهت اعتلای آن کوشیده و تمام سعی خود را در تبدیل شدنش به صدای تک تک اصلاح‌طلبان به کار خواهد بست!
حرفهایش به اینجا که رسید دیگر نمی شد جلوی سیل اشک را گرفت. اینجا بود که آن توده قلمبه شده و در گلو مانده ، بعد از هفته‌ها توانست سر ریز شده و راه خود بگیرد و جماعت مشتاق با تاییدات خود "رضا" یی که با رضایت می‌خواهد سرباز ملتش باشد را همراهی کردند تا نشان دهند این سرچشمه زاینده هیچگاه خشک نخواهد شد. شاید به جبر زمانه ، در زمهریر زمستان و یخبندان آرزوها ، دل رقبا ساعاتی مهمان شادی گردد ولی با تابش بارقه نور و حرارتی ، درخت امید در هر فصلی که باشد آبیاری شده ، جوانه زده و سبز تر از پیش شکوفه باران خواهد کرد زمین و زمان را!
@matlanews