سهلِ ممتنع تعریف: «سهلِ ممتنع» از اصطلاحاتِ دانشِ بدیع است و | Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
سهلِ ممتنع
تعریف: «سهلِ ممتنع» از اصطلاحاتِ دانشِ بدیع است و به سخنی گفته میشود که ظاهراً آسان نماید، اما گفتن یا نوشتنِ مانندِ آن دشوار یا محال باشد. به بیان دیگر، «سهلِ ممتنع» ویژگیِ سخنی است که، با پرهیز از پیچیدگی و در عین سادگی، اعتدال را در بهرهمندی از صناعاتِ ادبی رعایت کند، مانند آثار سعدی.
شیوۀ نگارش: این اصطلاح یک گروهِ صفتی (از نوع صفت + صفت) است و بنابراین گاهی با واوِ عطف نیز (= بهصورت «سهل و ممتنع») نوشته میشود (قابلمقایسه است با لباسِ "آبیِ روشن" و لباسِ "آبی و روشن"). پس "سخنِ سهلِ ممتنع" یعنی «سخنِ بهظاهر سهلی که گفتنِ نظیرِ آن ممتنع است» و "سخنِ سهل و ممتنع" یعنی «سخنی که هم سهل است و هم گفتنِ مانندِ آن ممتنع».
شواهد: ۱)سهلِ ممتنع - قرن ۵: «و اگر شاعر باشی، جَهد کن تا سخنِ تو سهلِ ممتنع باشد.» (قابوسنامه، چاپ غلامحسین یوسفی، ص ۱۸۹) - قرن ۶: سخنِ عذب و سهلِ ممتنعت/ بر همه شهر خواندن آسان کرد (دیوان سنایی، چاپ مدرّس رضوی، ص ۱۰۶۱) - قرن ۶: «سهلِ ممتنع که شنیدهیی، صفت دوستان اوست.» (نامههای عینالقضاة همدانی، چاپ علینقی وزیری و عفیف عسیران، ج ۱، ص ۴۱۳) - قرن ۷: «حکیم فرخی ... در اولِ حال، در صنعت سخن و تدقیق معانی میکوشید ... و به آخر، سخنِ سهلِ ممتنع ایراد میکرد.» (جوامعالحکایات، جزءِ ۲، ص ۳۲۶) - معاصر: «این است آنچه سهلِ ممتنع نام دارد.» (عبدالحسین زرینکوب، با کاروان حله، ص ۵۴)
۲) سهل و ممتنع - قرن ۷: «سهل و ممتنع شعری کِی [= که] آسان مینماید، اما مِثل آن دشوار توان گفت.» (حدائقالسحر، چاپ عباس اقبال، ص ۸۷) - قرن ۸: گر تو بر سهل و ممتنع خواهی/ خویشتن را که مطّلع یابی// شعر ابنیمین بهدست آور/ کآنهمه سهل و ممتنع یابی (دیواناشعار ابنیمین فریومدی، چاپ باستانی راد، ص ۵۴۱) - معاصر: «او در این راه یک شیوۀ خاصی داشت، یک شیوۀ سهل و ممتنع.» (پرویز ناتل خانلری، هفتاد سخن، ج ۳، ص ۳۷۹)
نتیجه: آنچه در غلط ننویسیم آمده که «غالباً آن را با «واو عطف» و به صورت سهل و ممتنع بهکار میبرند و غلط است» (ذیل مدخل) و آنچه در فرهنگ درستنویسی سخن آمده که «در متون قدیمی آن را بدون حرف عطف به کار بردهاند» (ذیل مدخل) هیچیک بر اساسی نیست و بنابراین هر دو ترکیب را میتوان با ارزش یکسان بهکار برد، هرچند بهتر است در مقام اصطلاح ادبی، «سهلِ ممتنع» نوشت.
یادآوری: ۱) در دانشنامۀ زبان و ادب فارسی، به سرپرستی اسماعیل سعادت، ج ۴، ذیل مدخل «سَهْلِ مُمْتَنِع»، بهاشتباه، دو شاهد مذکور از قرن ششم (= سنایی و عینالقضاة) با واو نقل شدهاست که در اصلِ منابع بدون واو است و باید در ویراستهای بعدیِ این دانشنامه اصلاح شود. ۲) در فرهنگ بزرگ سخن و نیز فرهنگ روز سخن، کسرۀ «سهلِ ممتنع» خفیف تلقی شده و نیمفاصله نوشته شدهاست. حالآنکه کسرهاش خفیف نیست و در هر دو صورت (چه با «و» و چه بدون «و») بافاصله نوشته میشود.