آیا انسان ها هم میتوانند بر غیب آگاه بشن!؟؟ در قرآن کریم آیه | ماورای تخصصی رایکا گنجی=روح حی ۲۳۲
آیا انسان ها هم میتوانند بر غیب آگاه بشن!؟؟
در قرآن کریم آیه های مختلف راجب غیب و غیب گویی وجود داره که به دو دسته تقسیم میشن و در تضاد قرار دارند که این تضاد باید مو شکافنه بیان بشه و علت رو عنوان کرد!! که سر فرصت این موضوع را کاملا توضیح خواهم داد اما الان جهت درک برخی افراد مطالبی ارائه میدم از دو گروه آیات و توضیحاتی کم ارائه خواهم کرد در گروه اول آیات راجب غیب
این در جواب مشرکان لجوجی بوده که پیوسته از سر لجاجت به عنوان بهانه جویى هر وقت به میل خود پیشنهاد معجزه مى کردند که معنی آیه رو دقت کنید متوجه این موضوع میشید
و گویند: چرا بر او آیت و معجزی از جانب خدایش نیامد (که قهرا مردم مطیع شوند)؟ پاسخ ده که دانای غیب خداست و بس، اینک شما منتظر (عذاب خدا) باشید من هم با شما منتظر (نصرت او) می‌باشم
در آیه 59 سوره انعام هم میفرمایند
وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ و کلیدهای خزائن غیب نزد اوست، کسی جز او بر آن آگاه نیست و نیز آنچه در خشکی و دریاست همه را می‌داند و هیچ برگی از درخت نمی‌افتد مگر آنکه او آگاه است و نه هیچ دانه‌ای در زیر تاریکی‌های زمین و نه هیچ تر و خشکی، جز آنکه در کتابی مبین مسطور است
اگه به پایان آیه دقت بشه اشاره به کتابی میکنه که این کتاب رو در اختیار برخی از عالمین اهل دانش قرار خواهد داد و در آیه بعدی آن اشاره به روح داراس یعنی آیه 60 سوره انعام که بحث رو بسیار گسترده تر میکنه و افراد از روی یک آیه نباید سر خود تصمیم بگیرند که این از بی سوادی اشخاص خواهد بود حال به سراغ دسته دوم ایات که در تضاد آیات اول هستن برویم در دسته اول که عنوان شده غیب نزد الهی است((که البته آیه اول بخاطر لجاجت گروه کفار و آیه دوم اشاره به کتاب داراس و تضاد رو از بین میبره برای اهل فهم)) اما در دسته دوم مجزایی به وجود میاره دقت کنید اول در آیات 25 و 26 سوره جن میفرماید
بگو: من خود ندانم که عذاب موعود شما وقتش نزدیک است یا خدا تا آن روز مدتی قرار داده است((25جن)) او دانای غیب عالم است و هیچ کس را بر غیب خود آگاه نمی‌کند((26جن))
در این دو آیه تکرار عنوان های قبل رو در دسته اول میکنه ولی در آیه 27 این را یاد آور میشه
إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا((27جن)) مگر آن کس را که به پیامبری برگزیده است که فرشتگان را از پیش رو و پشت سر او می‌فرستد((27جن))
حال این تا اینجای قصه بود تفسیر کلمه پیامبر و رسول نیز بسیار زیاد است در آیات متعددی از قران هست که برخی انسان ها که به عنوان پیامبری که ما میدانیم برگزیده نشدن دارای علم هستن و از غیب آگاه هستن که نمونه آن ((خضر)) است که در ضَمره پیامبران قرار نمیگیره و هیچ اشاره ای به پیامبری ایشان در قرآن کریم نشده اما به غیب آگاه بود چرا و چگونه؟!!!
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُكْرًا((74سوره کهف)) پس رفتند تا به نوجوانى برخوردند [بنده ما] او را كشت [موسى به او ] گفت آيا شخص بى گناهى را بدون اينكه كسى را به قتل رسانده باشد كشتى واقعا كار ناپسندى مرتكب شدى((74سوره کهف))
در این آیه خضر والا مقام نوجوانی که به سن تکلیف رسیده رو میکشه((برابر با احکام جزایی قرآن اون نوجوان به سن تکلیف رسیده کافر محسوب میشده و خضر از غیب آن آگاه بوده و شده و قتل آن مباح بوده))
دلیل اینکه خضر رسول و پیامبر نبوده هم در آیه 65 سوره کهف است که میفرماید فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا((65سوره کهف))
تا بنده اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم((65سوره کهف))
از رسول یا پیامبر اسم نمیبره بلکه خضر والا مقام را بنده و بندگانی که خدا بهش لطف کرده و علنی عطا کرده خطاب شده که ایشان به درجاتی از علم میرسند که مدرس و معلم برخی از پیامبران شدن
حال به آیات بعد دقت بشه راجب قتل پسر و بقیه کارهایی که در داستان میکنه که همگی نشان از آگاهی ایشان از غیب داشته
