سلام امیدوارم ک همه خوب و خوش و سلامت باشین میدونید... مث خیلیای دیگ... میخوام بگم ک خستم و الان خیلیاتون چشماتونو می چرخونید و پوف می کشید ولی واقعا زندگی تو این دنیای تاریک... سیاه... سرد... خیلی برام سخته انگار همه چی خیلی خیلی بده... و هیچ چیز بهتر نمیشه ادمایی ک کارایی می کنن ک درست نیست نه فقط از نظر من... حتا از نظر خودشون... و بدتر از همه اینک... من خودم دارم ب یکی از همین نقطه های سیاه تبدیل میشم... یکی دوساله ک تازه دارم میفهمم چقدر دنیا بد و خرابه... می خوام فرار کنمممممم مث شازده کوچولو برم ت ی ستاره کوچولو خودم و کتابام و اهنگا و وسایل نقاشیم و گلا... شاید یکی دوتا عروسکم برداشتم... هرچقدر ک می گذره دنیا داره بدتر میشه... یا من تازه دارم میفهمم؟؟ یا هردو؟؟ کسی می دونه چجوری میشه ماری ک شازده کوچولو رو نیش زد پیدا کنم؟