نمونهای از دعوای طب سنتی و فرنگی در دوره قاجار رسول جعفریان | Medical humanities
نمونهای از دعوای طب سنتی و فرنگی در دوره قاجار
رسول جعفریان
شنبه ۲۷ محرم الحرام- صبح سه ساعت به ظهر مانده به اتفاق آقاى عماد السلطنه منزل صدراعظم رفتيم. تازه بيدار شده بود. عزيز السلطان، اعتماد السلطنه، مهندس- الممالك و دو سه نفر ديگر بودند. فخر الاطباء حكيم عزيز السلطان و مرحوم امين اقدس صدر مجلس جلوس كرده بود. در اول حرفهای بهقاعده از بى نظمى اردو و نزاع هاى متواتر و كمى نان به عرض رسانيد. خيلى اصرار كرد كه يك نفر بيگلربيگى براى اردو تعيين كنيد، نظم بدهد. آن حركات اراذل و اوباش را مانع شود. چوب بزند، بترسند، ساكت شوند. اغلب را به شوخى جواب دادند و به طبيعت واگذار فرمودند.
بعد صدراعظم از سوء مزاج و تكسر مزاج خودش كمى صحبت كرد. دكتر شيخ [احیاء الملک] پسر ميرزا علينقى زرگرباشى كه در پاريس تربيت شده، حالا نزد صدراعظم است حضور داشت، جوان معقول مؤدب خوبى است. فخر الاطباء [ درمانگرِ سنتی] خواست طبابت كند در اين موقع بقدرى حرفهاى لغو بي معنى زد كه گمان مى رفت دو ماه درس طب نخوانده و مثل تمام كارها از جهالت ترقى كرده. تمام مجلس متحير [بودند] و تماما تمسخر كرده خنده مى كردند، و او ابرام داشت دليل مى آورد، قاعده بيان مى كرد. مثلا مى گفت:
اين دواهاى فرنگى تماما بد و بدون خاصيت است. هركس استعمال كند احمق است و هرگز ناخوش را خوب نخواهد كرد. مثل اين كه به تمام ناخوشها «يدوردوپطاس» مى دهند و اين چندين ضرر دارد، من جمله پستان را كوچك مىكند. خايه مردها را كوچك مى كند. تجربه كنيد من خود ديده ام. بعد گفت براى حفظ صحت و اصلاح مزاج بهترين كارها اين است كه هرشب آش رشته آدم بخورد و بعد سركه شيره و قى كند. يا آنكه بعد از غذا يك قدح سكنجبين خورده دو قليان مفصل كه خيلى محكم پك بزند صرف كند، اسباب قى مى شود و مادام العمر مزاجش سلامت است، يعنى هرشب بخورد.
عزيز السلطان و سايرين خنده به قهقهه كرده. گفت خير دروغ عرض نمىكنم در كتاب اطباء نوشته اند و تصريح شده. نشنيده ايد «به هر سال فصد و به هرروز قى».
مدتها اين صحبت بود. مخاطب دكتر شيخ بود و از آن ادب و متانت هيچ جواب نداد و مجادله نكرد. تمام را تصديق مى كرد.
اعلي حضرت سوار شدند از جلوى چادر صدراعظم گذشتند، اظهار التفات به همه فرمودند.
منبع:(خاطرات عین السلطنه، 1/796)
@sahandiranmehr
T.me/medicalhumanities