جامانده! ای که از کربوبلا رفتنمان ترساندی دل ما کرب و بلا شد، تو کجا جاماندی! همه یک سال به امّید همین یکروزند سنگ انداختی و اینهمه دل سوزاندی نعل تازه است که بر اسب شما میبینم راه بر یاری ما بستی و بد تازاندی به خیالت همه را از طپش انداختهای تازه این چشمهی خشکیزده را جوشاندی تو که اکسیر غم عشق نمیدانی چیست لااقل کاش که در خاطرهها میخواندی عشق فرمود شِفا بر سر خاک شهداست عشق را دیدی و فهمیدی و روگرداندی حرم آنجاست که دلها به شکستن برسند قصه را بی که بخواهی به همه فهماندی ای که دیروز در این قافله کردی رخنه خوب خود را تو در این معرکه بشناساندی #مهدی_جهاندار #زهرا_سپهکار #شعر_مشترک #اربعین @mehdi_jahandar 1.1K views16:23