Get Mystery Box with random crypto!

شَرَف و چشایی که داره بازم غَمو تَره ما صدای عدالتو گوشاتون ه | Meraj Tehrani

شَرَف
و چشایی که داره بازم غَمو تَره
ما صدای عدالتو گوشاتون هر دوش کره
گفتید آزاده بیانه داره حرفاشو میگه
یه جوون، اتفاقا با ریش و انگشتره
واسه حال خراب امروز ما چاره ای کو
عمل مهم تر از داد و شعار و رائفی پور
چهل ساله تو دشت ایرانه خانم لاله میسوخت
میگن از پُر کردن است این کار نیکو
حقوق زن تو اجتماع کینه ساز بی روح
خون مردا تو شیشه چی؟ کار داعشی بود
حقیقتو  میگه سینمای بازِ پیروز
که حالِ   اکثریتو ساخته با ژانر بی پول
ایران متمولِ قناعت پیشه زارو
درنده های پشت تریبونِ  بیشه زارو
دنبال جهادی ببین حال هر سالِ مارو
سلامتون ترکونده بغض فرمانده ها رو
توجیه معنا   تاریکی فردا  خوابیدم به یغما
وا میریم تو سرما راه میریم و درجا
باریدیم توصحرا
خوابیدیم  رو نفتا  و به گا میریم تو فقر باز
نیازِ محکوم فروشنده جلاد تورم مشکوک هنرمند بد فاز کلیشه ی دیروز استناد الان
خفه خون پیروز دوکون و دستگاه
کپن دباره سرکوب اعتراض میکشه نطقِ سواله
در پوش رسانه میدونا  قورق نخاله
محکوم اجتماعمون واس بُلوف مخالف‌َ
اختلاصای کلونش اشتباهات مسئول انتخابات ممنوعه
پ کور مجبور مامورش معذوره
کمبودش معلومه و خونه تو خونِ  رپ خونش نخونه که دستورش قپونه
من سربازی که خدمتشو بی هوده میبینه
یه نخبه ام که حقوق از یه دیوونه میگیره
مستاجری که کف خیابون بی خونه میشینه
بچه طلاق دوقطبی فکر دیروز شیرینش
معتادی که کرم تو سرش میلوله میمیره
یه کارمند افسرده واسه روتینِ بی چیزش
یه پناهنده ام تو کمب روسیه بی ریشه
من یه طرز تفکرم که بو پوسیدگی میده
یه عاشق که ندارم اونچه علاقم ازم میخواست
یه شهری که باس بپام نمالن درم اینجا
غرب زده ای که قاچاقی فرارم ندن این خاک
نمیشه بمونم ولی تقاصم ندم ایران
یه ببرم تو خیابون واس قسط موتورم
تنفر ندادن انعام به پیک جولو در
کاسبی کسادی که گرون میده جنس پُرو رو کم
و معشوقی که واس نداری قید تو رو زد
من یه جوون که خمه زیر بار مسکن
از زیر دست تو رد میشه جیره های مصرف
میشمرم حقوقمو با پینه دستم
یه کارگر جامونده تو کینه داره پسرفت
من یه دختر که پدرش تو وام قرض از
حسنه سود پلکانی و اوضاع بدتر
میبرتش دولت و بانک و مامورای شر خر
جهت وصول حقی که خورده میشه در بست
غم ما   مثل یه قابه
رو دیوار تکراری روزای بی حاصل
در آینده تاریخ ما کجای کتابه؟
دم زدن از عدالت ، این همه حقِ باطل
............................
تاریخ مهرو اضافه کنید به تاریخ آبان
آقازاده پیچید از ایران و بگایی بابا
اینجا جشنه با خون و بغض جای حنا
رقص آزادگی و باتوم نظامیه شاباش
دلا نمیشه تاراج  گدا نمیشه دارا
این خاک ارث پدریه وا نمیده آقا
رول بازی نکنید که واقفیم به کارا
درود به شرف اونکه ادامه میده با ما
و  تف   به اون میزد می‌کند
میکشید و می‌برد بی حد بی مرز
لاشیا خیابون قُرق ماست مردم
اومدن تو دلتون گرچه میترسیدن
این یعنی شجاعت با اینکه اوضاع بده
مرگ الان همون تولد دبارس
تو دلمون شرفه، تو سَرتون زباله اس
هنره من کلمه ، تو بگو نخاله اس
ذلت راه به راه حالا غیرت ما به جا
علتِ ناموس پرستی عفتِ با صدا
بی شرف زورتو بزن که داره جا به جا
میشه این بار تو بچش طعم دردو زیر پای ما
بحث آزادی نیست بحث مادرمه
رعشه و ترس  تو چشای خواهرمه
آینده ی با شما پوچ برادرمه
بغض پدرم ، بحث باورمه
ریشه ی منه که به ریش و پشم نمیره
چشامه که باس رو همین خاک اشک بریزه
واسه دستای بازی که دستی رو قرض بگیره
وجدانِ بیدار  ادامه با ترس نمیده
صف سیاهیتون با نور شکسته میشه
کجا دیدی مرده تو گور بازم بمیره
ما عمری به شعور و شور برازنده ایم
مهم نی حالا اگه زور دارندگی...
که
ته زندگی مرگه
ما همون برگ سبزی که دیگه زرده
طلا شده میریزه زیر پای این عرصه
پا بذا روش صدا بده تنت بلرزه
این یعنی ارزش
این یعنی راه رفتن بدون لغزش
این یعنی زنده اس هنوز بعد مرگش
این انفجار حقه با کلی ترکش
تک ولی ارتش

بگو
غم ما مثل یه قابه
رو دیوارای تکراری روزای بی حاصل
در آینده تاریخ ما کجای کتابه
دم زدن از عدالته این همه حق باطل؟
من کاری به هیچ کس ندارم اینا حرفای دلمه...دوس داشتم بزن، باید میزدم
تو خاک خودم تو ایران
حالا تو اسمشو چی میذاری ؟
من بهش میگم شَرَف...
فقط به خدا وصلم... والسلام
نفت خاک آب مغذ هنر راه کار حبس
درد وطن دار نبض زن شرف یار مرد