Get Mystery Box with random crypto!

در داخل کشور تمام نیرویش را برای سرکوب و تحقیر زن ایرانی گذاشت | Metalman

در داخل کشور تمام نیرویش را برای سرکوب و تحقیر زن ایرانی گذاشته، ولی وقتی در مدیریت پروژه مریخ ناسا یک زن ایرانی پیدا می شود این در روزنامه اش شادی می کند و او را مدیر پروژه معرفی می کند. آن زن و دیگر ایرانیان خارج اگر زحمت کشیده اند و جامعه آمریکا هم به آنها امکان رشد داده، مهم نیست. مهم این است که آنها نژادشان ایرانی است.
در جای دیگر نشسته و می گوید هر بلایی سر ما آمده، تقصیر عرب ها و دینشان است که به ما تحمیل کردند. این حکومت اسلامی هم اصلا ایرانی نیست و اینها عرب و عرب پرست هستند. ببین ما پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک داشتیم، نه قصاص و سنگسار و شلاق. ولی از ساسانیان و آخوندهای زرتشتی حکومتی نمی گوید که خون مردم را به شیشه کرده بودند و اگر پندار و گفتار و کردارت با سلیقه آنها نیک نبود، ترا به دستور انوشیروان دادگر وارونه در خاک می کردند. جالب اینجاست که دین شیعه که او آن را به عرب ها نسبت می دهد، کامل ایرانی است و تمام ویژگی های اندیشه و منش و شخصیت ایرانی را دارد و شاید بخش مشترکش با دین عرب ها از ده درصد بیشتر نباشد.
می گوید عرب ها دانشمندان و متفکران ما را به نام خود جلوه داده اند. ابن سینا و فارابی و رازی و خوارزمی و غیره مال ما هستند. نمی گوید چرا در دوره سلطه عرب این همه دانشمند در ایران داشتیم ولی در تمام دوران پرشکوه پیش از اسلام یک دانه آدم فسقلی که سرش به تنش بیارزد و یک حرف اندیشمندانه گفته باشد، یافت نشده است. در حالی که یونان کوچک (یا دقیق تر بگوییم، دولت-شهر آتن) که اندازه کشوری که زیر سلطه خود داشت، نصف یونان کنونی هم نمی شد، تمدن امروزی بشری را برای همیشه شکل داده است. تنها اشاره به اندیشه دمکراسی که مال آنهاست، کافی است. اگر من تنها به سواد دیپلم دبیرستان خود مراجعه کنم، نام هایی چون سقراط و بقراط و افلاطون و ارشمیدس و اقلیدس و هرودوت و اپیکور و … به یادم می آید به جز نام هایی که به زبان های دیگر می شناسم و نام فارسی آنها را نمی دانم. ولی برای یافتن یک دانشمند ایرانی پیش از اسلام به درون چاه سیاه می افتم. چرا؟
نمی گوید که همان اندیشمندان نامدار ایرانی از این رو صاحب نام شدند که راهشان را از بلاهت حاکم جدا کردند. نمی گوید که حافظ آنجا حافظ شد که از دروغ و ریاکاری و رندی و تزویر ایرانی بیزار بود و خودش هم به قول خودش آنقدر رند بود که می توانست به طور کامل همه حرفهایش را بزند و ابلهان تا صدها سال و حتی تا امروز هم نفهمند که او چه بار آنها کرده است. حال فردوسی و خیام و مولانا و خیلی دیگران که جای خود دارند.
اگر قرار بود دیگر ملتها هم با انسانهای برجسته شان پز بدهند، انگاه جایگاه ایران و دیگر خاورمیانه ای ها کجا بود؟ ایرلند و اسکاتلند با نیم وجب کشور که فرهنگ آمریکای شمالی را شکل دادند، یهودیان که با جمعیت چند میلیونی و آنهمه قتل عام 17-18 جایزه علمی نوبل دارند و نمی توانی به عرصه علم و هنر و اندیشه پای گذاری و اینشتین، فروید، مندلسون بارتولدی، باب دیلون، گرشوین، هاینریش هرتس، کارل مارکس، شوپنهاور، ولادیمیر هوروویتس، هاینریش هاینه، فرانتس کافکا، هانا آرنت؛ استانلی کوبریک، روزا لوکزامبورگ، آرتور میلر، کارل پوپر و بسیار بسیار دیگر را نادیده گیری، جایگاهشان کجاست؟ یک حساب ساده انجام دهید: نگاهی به مقاله های علمی و آثار خلق شده در تمام زمینه های علمی، فرهنگی و هنری امروز بیاندازید، نویسنده ها را دسته بندی کنید و یک نمودار بکشید و درصد نویسنده ها را نسبت به جمعیت کشورشان حساب کنید. آنگاه جایگاه واقعی امروزی ایرانی و انسان خاورمیانه ای را می یابید، بدون آن که اینجا دیگر امکان برپا کردن گردوغبار تاریخی داشته باشد.
انسان خاورمیانه ای همیشه جملاتش را به ماضی ساده و در بهترین حالت با ماضی استمراری می نویسد: «ما … بودیم. ما داشتیم.» او دچار بحران هویت تاریخی است که اکنون گریبانش را گرفته است. او در مقابل دبگران عقده حقارت دارد. اکنون نیز به دنبال این است که میان بر بزند و بدون زحمت جایی برای خود بگشاید. او که در تاریخ قرنهاست که کار نکرده است و اهل زحمت کشیدن نیست، اکنون دنبال معجزه می گردد. حال این معجزه هاله نورانی دور سر یک آدم دماگوگ چون احمدی نژاد باشد.
از نظر من اشکال انسان خاورمیانه ای به اسراییل تنها بر سر فلسطین و زمین نیست. اسراییل عذاب وجدان انسان خاورمیانه ایست. چون آنها در نیم وجب سرزمین توانسته اند 60 سال نه تنها در مقابل یال و کوپال 200 میلیون عرب مقاومت کنند و حقارتشان را به رخشان بکشند، بلکه یک کشور نمونه از خیلی جنبه ها بسازند. البته زحمت آن را هم یهودیان اروپایی کشیدند و بخش خاورمیانه ای بیشتر میان بر زد. نگاهی به برخی عربهای اسراییلی که 18% جمعیت را تشکیل می دهند، بیندازید.