2021-11-15 23:06:10
شب که از راه میرسه یه ترس عمیقی مثل یه ویروس کشنده وارد بدنم میشه.
هنوز نتونستم هیچ پادرزهری براش پیدا کنم،
اینشبا یه خواب بدون آشفتگی برام مثل یه رویا دست نیافتنی شده،
بخوام رو راست باشم خستم؛
از اینکه شبا با ترس عجیبی از خواب بیدار میشم،خستم.
از اینکه هر شب کابوس های تکراری سراغم میاد،خستم
از ذهن آشفتم که دنبال یه راه برای رسیدن به هدفاشه،خستم.
از اینکه محبورم تا صبح بیدار باشم تا از شدت خستگی به خواب برم،خستم.
از اینکه رویا های بزرگی دارم و بهشون نمیرسم،خستم.
از اینکه رویا هام و آرزو هام درک نمیشن،خستم...
خواسته زیادی ندارم،
فقط کاش میتونستم مثل یه ادم عادی،
شب راس ساعت ۱۰ به خواب برم و صبح زود از خواب بیدار شم....
بدون هیچ ترسی،
بدون هیچ آشفتگی،
بدون هیچ کابوسی،
بالاخره صبح میشه این شب...
همین...
محمد مهدی عظیمی
__________________@Mhmadmahdiazimi
1.2K viewsMhmad mahdi azimi, 20:06