Get Mystery Box with random crypto!

دلنوشته های پاکنام

لوگوی کانال تلگرام mhpaknam — دلنوشته های پاکنام د
لوگوی کانال تلگرام mhpaknam — دلنوشته های پاکنام
آدرس کانال: @mhpaknam
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 55
توضیحات از کانال

دلنوشته های بی مخاطب

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-07-24 21:33:11 ‍ ای کاش با من تاب می خوردی
ای زندگانیِ ستم پيشه
ای کاش می خشکید گلهایِ
ناداری و اندوهم از ریشه

تنهای تنها تاب می خوردم
آغوشِ طوفان‌ها پناهم بود
دانش فقط همراهِ من بود و
مردانه روشن سازِ راهم بود

اکنون میانسالم ولی دائم
در فکرِ روزِ کودکی هستم
از بی تعلق بودنم در آن
بی جام و مِی، دیوانه و مستم

ای کاش این دنیایِ نا آرام
با دستِ نازِ کودکان می گشت
آن وقت می دیدی که نفرت بود
هفتش همیشه در گِرویِ هشت

#محمدحسن_پاکنام
بداهه
٢ مرداد ١۴٠١
4 views18:33
باز کردن / نظر دهید
2022-07-23 21:56:59
دوباره شب شد و باید به چشمِ تر بنویسم
از آنکه رفته سفر بی من و خبر بنویسم

بیا کنارِ من ای دل، که پا به پای غمِ تو
ز ظلمِ آن مَهِ زیبا و بی هنر بنویسم

چگونه می‌شود اکنون بدونِ شیون و گریه
ز سوزِ زخمِ فراق و غمِ سفر بنويسم

زیان رسیده مرا از دقایقِ این عشق
چگونه خاطره ای خالی از ضرر بنویسم

خودم تبر به تو دادم، چرا ندانم و اکنون
چگونه از ستمِ دلبر و تبر بنویسم

#محمدحسن_پاکنام
١ مرداد ١۴٠١
9 viewsedited  18:56
باز کردن / نظر دهید
2022-07-23 13:59:26 ‍ دل کنده ام ز خود، ولی قلبِ من هنوز
با فکرِ وصلِ تو، ز من دل نمی کَنَد

#محمدحسن_پاکنام
3 views10:59
باز کردن / نظر دهید
2022-07-22 20:57:44
#مهتاب و غربت و من این واژه ها و #شعر
یک چشمِ بی #فروغِ شده مبتلا به سِحر

غوطه در #انزجار و گریزان ز عشق و خود
بيگانه با #طلوع و اسیرِ هرآنچه شد

غرقِ #سکوت و لب به لب از جیغ و بغض و آه
خیره به ابرِ تیره ی افتاده رویِ ماه

آغوشِ یک #غروبِ نشسته به تشتِ خون
چشمِ #حسودِ قاصدکی پیر و واژگون

چشمانِ خیس و پر عطش و هیزِ #پنجره
قلبی پر #التهاب و تقلایِ حنجره

عشقی پر از فراز و نشیب و مخاطره
جانِ مرا گرفت به شمشیرِ خاطره

#محمدحسن_پاکنام
بداهه با واژه های منتخب
٣١ مرداد ١۴٠١
7 views17:57
باز کردن / نظر دهید
2022-07-20 21:44:47 ‍ روز و شب و دقیقه و ساعت چه پشتِ هم
سر داده اند، شعر و سرودِ فنایِ ما
دریاب لحظه را که به جز کارِ نیک، نیست
ضامن برایِ نامِ نکو و بقای ما

#محمدحسن_پاکنام
8 views18:44
باز کردن / نظر دهید
2022-07-20 21:37:25
فریادهای نامه ی آخر
شومینه و #خاکستر و حسرت
پایانِ عشقی خالی از احساس
#پلکی که شد بیگانه با حرکت

#اندامِ لرزان از تبِ نفرت
که جامه ای از غصه پوشیده
کامی که شد خیره به چشمانِ
جامِ #شرابی که ننوشیده

دیدم درختی که به بازو داشت
یک یادگار از روزِ شیدایی
سرخورده و غمگین و دلخسته
در کوچه ی بن بستِ تنهایی

بر رویِ بازویش نمی بینم
#ردّی ز قلبی که شده زخمی
در گوشِ من آهسته نجوا کرد
بگذر، به فردایت نما، رحمی

#محمدحسن_پاکنام
بداهه با واژه های منتخب
٢٩ تیر ١۴٠١
11 views18:37
باز کردن / نظر دهید
2022-07-20 20:55:48
دل بی #شناسنامه عاشق شد
من با #شناسنامه دیوانه
با ثبتِ این احساس در آنها
کاشانه هامان گشته ویرانه

#وجدان ندارد #عشق، ای مردم
این واقعیت را نمی دانید
من #فاش می سازم، چو دل دادید
یک شب دگر راحت نمی خوابید

#انکار، بی فایده است اکنون
دل دادم و هوش از سرم پر زد
اما تو برعکسم #صبوری کن
وقتی که #عشق، آمد به تو سر زد

من که #گروه_خونی ام غم بود
عمری ست یک لحظه نخوابیدم
ای کاش آن چشمانِ آبی را
آن روزِ بارانی نمی دیدم

#محمدحسن_پاکنام
بداهه با واژه های منتخب
٢٩ تیر ١۴٠١
9 viewsedited  17:55
باز کردن / نظر دهید