#الحقنی_بالحسین
از صبح که چشم باز میکنم...
وسط روز...
حینِ کار...
عصرها که ابرها...
سایه انداختهاند...
دَمِ غروب و...
گرگ و میش شب!
وقتی که ماه...
درست وسط آسمان رسیده...
آخرشب و...
وقتی که چشمهایم...
روی هم میرود...
من، یادِ تو هستم!
فقط یکچیز!
تو هم یادم باش...
آن لحظه که تنهایِ تنهایم...
شانههایم را تکان بده...
و بگو: هَذا مُحِِّبُّ الحُسَین
من، میترسم اگر نباشی!
@mhpooyanfar