Get Mystery Box with random crypto!

مجله هنری مـیم🍃

لوگوی کانال تلگرام miimmagazine — مجله هنری مـیم🍃 م
لوگوی کانال تلگرام miimmagazine — مجله هنری مـیم🍃
آدرس کانال: @miimmagazine
دسته بندی ها: روانشناسی
زبان: فارسی
مشترکین: 13.25K
توضیحات از کانال

مجله هنری مــ‌ـیـم 🍃
همنشینی شعر و تصویر . .
صفحه اینستاگرام ما 👇🏻
https://www.instagram.com/miimmagazine

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 8

2022-08-24 20:36:15 یاد بگیریم آدم‌های به موقعی باشیم!
آدم‌هایی که سر وقت در برابر احساس‌ها و رفتارها عکس‌العمل نشان می‌دهند.
به موقع محبت می‌کنند و به موقع گله و شکایت…
یاد بگیریم که در برابر ترس، ناکامی نگرانی، خشم و دلخوری سکوت نکنیم و پنهان کردن احساسات یا به اصطلاح «در خودمان ریختنشان» را دور بریزیم…
اگر انسان را به زمین تشبیه کنیم، یک زلزله قوی می‌تواند همه چیز را نابود کند اما پس لرزه‌های خفیف خیلی هم برای آن مفیدند!
پس از واکنش ها نترسیم!
اگر حال خوبی داریم شادیمان را و اگر از چیزی دلخوریم ناراحتی‌مان را نشان دهیم. همین احساس‌های سرکوب شده، همین حرف‌هایی که به موقع گفته نشده در انسان‌ها تبدیل به عقده می‌شوند و آدمی که در طول زندگیش عقده‌های زیادی را با خودش حمل می‌کند، هرگز نمیتواند زیبا زندگی کند.

#فرشته_رضایی

@miimmagazine | مجله هنری ميم
2.6K views17:36
باز کردن / نظر دهید
2022-08-23 20:50:31
از میانِ تمام چیزهایی که دیده‌ام؛
تنها تویی که می‌خواهم به دیدنش ادامه دهم.
از میان تمام چیزهایی که لمس کرده‌ام؛
تنها تویی که می‌خواهم به لمس کردنش ادامه دهم.
خنده‌یِ نارنج طعمت را دوست دارم.
چه باید کنم ای عشق؟
هیچ خبرم نیست که رسم عاشقی چگونه بوده است.
هیچ نمیدانم عشق های دیگر چه سان اند؟
من با نگاه کردن به تو
با عشق ورزیدن به تو زنده‌ام.
عاشق بودن، ذاتِ من است...

#پابلو_نرودا
@miimmagazine | مجله هنری ميم
2.9K views17:50
باز کردن / نظر دهید
2022-08-22 21:10:11

غم به شما عمق می‌دهد
و شادی ارتفاع.
غم ریشه‌هایتان را گسترده می‌کند
و شادی شاخه‌هایتان را.
شادی مثل درختی است که به سمت آسمان می‌رود
و غم مانند ریشه‌هایی که تا بطن زمین پایین می‌روند.
هردو موردنیازند
و هرچه درختی بلندتر شود
هم‌زمان ریشه‌هایش عمیق‌تر می‌شوند.

#اوشو
#مهرداد_مهدی #سایه_نیک
شادی هم حق مردم ایران است
@mimmagazinee ‎| مجله هنری میم
3.1K views18:10
باز کردن / نظر دهید
2022-08-21 20:53:19 مثلا کلبه‌ی کوچک و دنجی داشتیم در دل یک جنگل سر سبز.
مثلا صدای کلاغ‌ها بود و سارها، مثلا بی‌خبر بودیم از محدودیت‌ها و حصارها.
مثلا کاری به کار هم نداشتیم و سرزنده و مشتاق و خوشبخت زندگی می‌کردیم. با کسانی که دوست داشتیم هر غروب می‌نشستیم روی بام یا ایوان و وداع خورشید و رجعت ماه را در نهایت آرامش و شُکوه، تماشا می‌کردیم. مثلا هوا سرد می‌شد و کنار شومینه قهوه می‌خوردیم و کتاب می‌خواندیم و حرف‌های خوب می‌زدیم. مثلا از رنج و بیماری و اندوه و ظلم، تصوری نداشتیم و ساکن اصیل‌ترین و سبزترین کوچه‌های بهشت بودیم و بی هیچ تظاهری، حالمان خوب بود.
مثلا باد سرد پاییز می‌وزید و آغوش مهربانی داشتیم برای پناه گرفتن، یا برگ‌های خشک و نارنجی می‌ریخت و شور و اشتیاق عجیبی داشتیم برای قدم زدن.
و جهان پر بود از درخت‌های سبز و چشمه‌های جوشان و آسمان پر بود از پرنده‌های آوازخوان و ستاره‌های درخشان و ابرهای پر باران.
مثلا زیر سقف چوبی و آرام کلبه، با صدای جیرجیرک‌ها می‌خوابیدیم و با تلنگر نرم آفتاب پشت پنجره بیدار می‌شدیم.
مثلا برف می‌نشست پشت شیشه‌ها و دانه می‌ریختیم برای گنجشک‌ها و گرم بودیم میان دیوارها و کِیف می‌کردیم.
مثلا همه چیز شبیه به یک خیال‌بافیِ شگفت‌انگیز بود،
اما حقیقت داشت.

#نرگس_صرافیان_طوفان

@miimmagazine | مجله هنری ميم
3.2K views17:53
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 21:48:43 همیشه ماشین بهتر از ماشین تو هست؛
همیشه از خونه ای که تو داری یه خونه بهتر هست
همیشه از شخصی که باهاش توی رابطه ای،
خوشگل تر و خوش استایل تر هست.
همیشه از نمره یا جایگاهی که تو داری بالاتر و بهتر هست.
کلی بگم: همیشه وقتی چیزی رو داریم؛
قطعا بهتر و کامل تر از اون چیز ما وجود داره و فقط
شدت دوست داشتن ما نسبت به اون نشون میده
که چقدر میتونه خاص باشه
به قول روباه توی شازده کوچولو :
مهم نیست که گل سرخ تو شبیه گل سرخ های دیگس
مهم اینکه چقدر تو به اون گل سرخ علاقه داری..

#پوریا_کدخدا
@miimmagazine | مجله هنری ميم
3.2K views18:48
باز کردن / نظر دهید
2022-08-19 21:11:34 مامان!
دلم تابستان می‌خواهد. تابستان واقعی، بدون ماسک، بدون درد، بدون این همه دلهره.
از آن تابستان ها که گُلِ شیرینِ هندوانه اش را شتری می‌بریدی و به من می‌دادی و می‌گفتی:
«آخیش! بچه‌م گرمش بود»
و آب هندوانه از گوشه ی دهانم راه می‌گرفت و می‌ریخت روی پیراهنی که دایی برای تولدم خریده بود و عکس خشایار مستوفی رویش چاپ شده بود.
خشایار مستوفیِ «زیر آسمان شهر» را می‌گویم،
شهری که در آن، خنده های تو و بابا جوان بود.
شهری که در آن، خانه ی پدری داشتیم و درون خانه، شمعدانی های سرخ کنار حوض و توی باغچه، بنفشه ها و یاس ها!
چه ظهرهای گرم تابستانی که آب دوغ خیار نخوردیم و بعد از آن، آب بازی نکردیم.
چه شب های گرم تابستانی که هر کجا که بودیم، خودمان را به خانه نمی‌رساندیم تا بابا شلوار کُردی اش را بپوشد، کولر را روشن کند، تو هم چای بریزی، همگی با هم بنشینیم جلوی تلویزیون، بزنیم شبکه ی سه، «نرگس» ببینیم.
یادت هست چه قدر ناراحت رفتن پوپک گلدره بودیم ؟!
خوش به حالش که در همان روزهای دنیا، رفت و دیگر نماند.
مامان!
دلم کلاس تابستانی می‌خواهد.
کلاس تئاتر، زبان، شنا، فوتبال… تا بروم و دوباره با بچه ها دوست باشم، نه با این ماشین حساب ها.
مامان!
دلم یک سفر تابستانی سه نفره می‌خواهد. من و تو و بابا، نه هیچ کس دیگر. با هم جمع بکنیم و برویم یک جایی که دست هیچ خبر بدی به ما نرسد. یک جایی که بین‌مان فاصله نباشد. یک جایی که فقط من باشم و نگاه مهربان شما دو تا.
دلم تابستان می‌خواهد، از آن تابستان های واقعی،
نه این تابستانِ فقط گرم، انگار که جهنم!

#پرهام_جعفری

@miimmagazine | مجله هنری ميم
3.5K views18:11
باز کردن / نظر دهید
2022-08-18 22:37:24 کتاب «جای خالی سلوچ» محمود دولت آبادی را ورق میزدم. جایی از کتاب نوشته بود:
«روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند. روز و شب دارد، روشنی دارد، تاریکی دارد، کم دارد، بیش دارد. دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده، تمام می شود، بهار می آید»
دیدم گوشه ی همین صفحه نوشته ام:
«از یک جایی به بعد، حال آدم خوب نمی‌شود»
حرفم را پس گرفتم، خط زدم جمله‌ی خودم را. اصلا همانی که دولت آبادی گفته...
از یک جایی به بعد، آدم آرام می گیرد، بزرگ می شود. بالغ می شود‌ و پای تمام اشتباهاتش می ایستد، سنگینی تصمیمی که گرفته را گردن دیگری نمی اندازد، دنبال مقصر نمی گردد، قبول می کند گذشته‌اش را، انکار نمی کند آن را، نادیده‌اش نمی گیرد، حذفش نمی کند، اجازه می دهد هرچه هست، هرچه بوده در همان گذشته بماند.
حالا باید آینده را بسازد، از نو، به نوعی دیگر...
یاد می گیرد زندگی یک موهبت است. غنیمت است. نعمت است. قدرش را بداند و آن را فدای آدمهای بی مقدار نکند.
همه‌ی این ها را که فهمید یک آرامشی می آید می نشیند توی دلش، توی روح و روانش...
اینجای زندگی همان جایی است که دولت آبادی گفته:
اصلا از یک جایی به بعد حال آدم خوب می شود.

#مریم_سمیع_زادگان

@miimmagazine | مجله هنری ميم
3.4K views19:37
باز کردن / نظر دهید
2022-08-18 18:33:14 شاملو تو یکی از نامه‌هاش به آیدا میگه:
«من با تو، انسانی را که هرگز در زندگیِ خود نیافته بودم، پیدا کردم».
و چقدر قشنگه یکی بیاد توو زندگیت که حس کنی کلِ عمرش، دنبالِ آدمی شبیه تو بوده...

@miimmagazine | مجله هنری ميم
3.3K views15:33
باز کردن / نظر دهید
2022-08-17 21:49:30 همه چيز از غم هاي كوچك شروع مي شود، همين كه دستتان بلرزد و ليوان آب سر بخورد، همين كه درِ ورودي خانه را محكم ببندي، همين كه يكي از دكمه هاي پيراهن هر روز جا بماند، همين كه يادت نباشد كليد را كجا گذاشتي، همين كه مدتي طولاني در جمع حرف نزنيد.... اين شروع ِ فاصله است، بينِ خودتان و اميد.
مهم نسيت چه اتفاقي در حال وقوع است، شما نابودش كنيد، زندگي بدون نشانه هاي وابسته اش، شبيه به مرگي تدريجي ست! از چيزهاي كوچك بيشتر بترسيم! بوسيدن هر روزه قبل از خروج از در براي كارهاي روزمره، به اندازه فراموش نكردن سالگرد مهم است.

#صابر_ابر

@miimmagazine | مجله هنری ميم
3.5K views18:49
باز کردن / نظر دهید
2022-08-16 22:13:12
این که مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست؛ ماهی کوچکی ست که دارد نهنگ می شود.

ماهی کوچکی که طعم تُنگ آزارش می دهد و بوی دریا هوایی اش می کند.

قلب ها همه نهنگانند در اشتیاق اقیانوس اما کیست که باور کند در سینه اش نهنگی می تپد؟!

آدم ها، ماهی ها را در تُنگ دوست دارند و قلب ها را در سینه، اما ماهی وقتی در دریا شناور شد ماهی است و قلب وقتی در خدا غوطه خورد قلب است.

هیچ کس نمی تواند نهنگی را در تُنگی نگه دارد؛

تو چطور می خواهی قلبت را در سینه نگه داری؟



| #عرفان_نظر_آهاری |
#غزل_شاکری
@mimmagazinee ‎| مجله هنری میم
3.6K views19:13
باز کردن / نظر دهید