چه هوایی! چه طلوعی جانم باید امروز حواسم باشد که اگر قاصدکی را | ✯مـعـحزـہ ڪـائـناتــــــے ★
چه هوایی! چه طلوعی جانم باید امروز حواسم باشد که اگر قاصدکی را دیدم آرزوهایم را بدهم تا برساند به خدا به خدایی که خودم میدانم نه خدایی که برایم از خشم نه خدایی که برایم از قهر نه خدایی که برایم زغضب، ساختهاند به خدایی که دلش پروانهست و به مرغان مهاجر هر سال راه میگوید و به باران گفتهست باغها تشنه شدند.