Get Mystery Box with random crypto!

نفرین ها انرژی عجیبی در ادبیات گفتاری آدم ها دارند .من همیشه ب | التماس تفکر

نفرین ها انرژی عجیبی در ادبیات گفتاری آدم ها دارند .من همیشه به نفرین ها فکر میکنم از شکل اسمش تا انرژی هنگام به زبان آوردنش در فضا جاری می‌شود و انگار همان جا معلق می ماند.

از افسانه هایی که در موردشان وجود دارد تا حسی که بعد از نفرین کردن در وجود آدمها غلیان پیدا می کند .

من از آن نفرین های مشمئز کننده ای که برای بقیه طلب مرگ می‌کند نمی گویم.گرچه در مورد آن دسته آدم هایی که تا خرتناق به یک مخلوق دیگر ظلم می کنند نظر خاصی نمی دهم

اما منظور من دسته ای دیگر از نفرین ها ست.
آن دسته از دعاهایی که از دل های خیلی شکسته بیرون می آید مثل دویدن زبانه ای آتش به بیرون از خانه ای در حال سوختن

مادرم هرگز اهل نفرین نبوده اما چند دعای جگر سوزانه از مادر بزرگش بیاد دارد که گاهی ناخودآگاه در اوج اندوهش از کسی که به او بد کرده از گلوگاه آغشته به بغضش بیرون می جهد .

یادم می آید وقتی کوچکتر بودم مادرم را می‌دیدم که با بغض پای پنجره نشسته و در حالی که سوزن گلدوزی اش را در پارچه فرو می‌برد زیر لب زمزمه می کرد که
امیدوارم به دود کسی کور شوی و به آتشش گرم نه

مادرم سخت رنجیده و شکسته بود بیاد ندارم مادر مهربانم را چه کسی تا این سر حد رنجانده بود که با دست لرزان از فرط اندوه چنین چیزی به زبان آورد..اما آن دعای بد هرگز فکر مرا رها نکرد‌.

به دود کسی کور شدن و به آتشش گرم نشدن یعنی کسی باشد اما آنقدر بودنش بد باشد که نتوانی تحملش کنی و نه هم بخواهی که نباشد
نه بتوانی بروی و نه بتوانی بمانی .
دیوانه وار دنبال دستگیره ای برای نجات بگردی و آن را نیابی

نمیدانم آدمیزاد چرا باید آنقدر کسی را برنجاند که چنین دعایی نصیبش شود.چرا آدمیزاد باید کسی را به این حد عاجز کند که درد قلب سوخته اش فقط با یک دعای سوزناک آرام گیرد.

من به نفرین ها بسیار فکر میکنم به مرغ امید که گاهی به راه ست و گاهی به نیمه راه هم فکر میکنم

من به درد قلبهای سوخته هنگام جز زدن بسیار فکر میکنم .

عادله زمانی
@mmoltames