Get Mystery Box with random crypto!

پادشاهي تصمیم گرفت براي پسرش همسري اختيار كند. پدر دستور داد ی | ن

پادشاهي تصمیم گرفت براي پسرش همسري اختيار كند. پدر دستور داد یکصد دختر زیبا جمع کنند تا برای پسرش همسری انتخاب کند. او همه دخترها را جمع کرد و به هر کدام بذری داد و گفت: طی سه ماه آینده هرکس با این بذر زیباترین گل را پرورش دهد عروس من خواهد شد. دختران دست به کار شدند و در میان آنها دختر فقیری بود که در روستا زندگی می کرد. او با مشورت کشاورزان روستایش بذر را در گلدان کاشت، اما در پایان 90 روز هیچ گلی سبز نشد. خیلی ها گفتند که دیگر به جلسه نهایی نرو، اما او گفت: «نمی خواهم که هم ناموفق محسوب شوم و هم ترسو». روز موعود پادشاه دید که 99 دختر هر کدام با گلهایی زیبا آمدند، سپس از دختر روستایی دلیل را پرسید و جواب را عیناً شنید. آنگاه رو به همه گفت : قصد من این بود که صادق ترین دختر بيابم! تمام بذر گل هایی که به شما داده بودم عقیم و نابارور بود،اما همه شما نیرنگ زدید و گلهایی دیگر آوردید، جز این دختر که حقیقت را آورد!

ولی از آنجایی كه ممه هاي آن دختر سايز مناسبي نداشت پادشاه دختر دیگری را كه سايز ممه هايش ٨٥ بود را انتخاب كرد و اينگونه بود که سايز ممه بر راستگويي چيره شد ...

#داستان
@MnoRelam | منو رلم