معیار حقیقت است یا آنکه از حقیقت قرار است برای ما بگوید؟ . ای | مباهله قرن21
معیار حقیقت است یا آنکه از حقیقت قرار است برای ما بگوید؟ .
اینکه شخصیتها را نمیتوان معیار شناخت حق قرار داد؛ دلیلش آن است که انسانهای غیر معصوم هر آن و هر لحظه ممکن است دچار دگرگونی شده و در اثر حوادث روزگار از مسیر حق و حقیقت منحرف گردند؛ لذا آنچه که در این مسئله اصل بوده، خود حق است که افراد را باید با آن محک زد.
«میگویند شخصی به نام «حارث بن حوت» - با توجه به فضای حاکم بر جامعهی آنروز و قرار گرفتن مجاهدانی از صدر اسلام در برابر امیر مؤمنان - خدمت علی(ع) آمد و گفت: گمان میکنی که من اصحاب جمل(طلحه و زبیر و عائشه و پیروانشان) را گمراه میدانم؟! امام فرمود: حارث! تو کوتاهبینانه نگریستى، نه عمیق و زیرکانه و سرگردان ماندى. تو حق را نشناختهاى تا بدانى اهل حق چه کسانی هستند، و باطل را نشناختى تا پیروش را بشناسى! حارث بعد از شنیدن این سخنان گفت: پس من مانند سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر بیطرف خواهم ماند! امام فرمود: آن دو نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند(یعنی هیچ تأثیر اجتماعی مثبت و منفی نداشتند.
اینکه حق را بجای معیار از افراد بشناسیم ما را به تناقض می رساند. امیرالمومنین(ع) در رد این آفت می فرمایند: دین خدا به شخصیّت و موقعیّت افراد شناخته نمیشود، بلکه باید به دنبال نشانی از حق بود تا بتوان درک درستی از دین داشت. حق را بشناس، اهلش را نیز خواهى شناخت. اى حارث(همدانی)، حق بهترین گفتار است، و کسى که از آن فاش سخن گوید مجاهد در راه خدا است، و من به حق با تو سخن میگویم، به من گوش فرا ده، و سپس آن را به افرادی که رأیى محکم و عقلى پسندیده دارند بازگو کن . حق و شناخت حق از شناخت اشخاص مهمتر است. وقتی حق را به رفتار و مواضع افراد بشناسیم آنگاه که در عمل آنان تناقض دیده شود، حق به مسلخ میرود