گفتم به سنگی که میگفت از عاشقی دست بردار دیوار آیینهی توست آ | لحظههای بیملاحظه
گفتم به سنگی که میگفت از عاشقی دست بردار
دیوار آیینهی توست آیینهی رو به دیوار
سنگند سنگند سنگند در کوهسارِ همیشه
آیینههای ندیده در عمر خود غیر تکرار
وقتی تویی پیشِ رویش آیینه طورِ تجلّیست
آیینهای رنگ عشقم، آیینهای رنگ دیدار
وقتی تویی پیشِ رویم عاشق نباشم چگونه؟
وقتی تویی پیشِ رویم از من چه ماندهست ای یار؟
از سنگ بودن رها شد آیینه وقتی تو را دید
از پیش او ساده مگذر، آیینه را سنگ مگذار
آیینه شو از وجودت طور تجلّی بجوشد
دل شو دل من! دل من! از سنگیات دست بردار
#مبین_اردستانی
@MobinArdestani