Get Mystery Box with random crypto!

شلمچه «مدافعان حرم» کجاست؟ ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۴ طی عملیاتی د | مدافعان حرم

شلمچه «مدافعان حرم» کجاست؟

۳۱ فروردین سال ۱۳۹۴ طی عملیاتی در سوریه که به "بصری‌الحریر" معروف شد، نزدیک به یکصد تن از مدافعان‌حرم ایرانی و افغانستانی لشکر فاطمیون به شهادت رسیدند.

در آخرین روز فروردین سال۱۳۹۴ عملیات بزرگی به همّت نیروهای مقاومت اسلامی شام، رزمندگان مدافع‌حرم ایرانی و افغانستانی و جمعی از مستشاران ایرانی در سوریه آغاز شد. این عملیات در منطقه بصری‌الحریر در ریف شرقی درعای سوریه انجام شد.

بصری‌الحریر نام منطقه‌ای در حوران و دشت الجاه، در ناحیه‌ای به نام ازرع واقع در استان درعا (جنوب سوریه) است. منطقه حوران، منطقه‌ای آتشفشانی است که از جنوب با صحرای اردن، از غرب به بلندی‌های جولان، از شرق به میدان الصفا و السویدا و از شمال به دمشق می‌رسد. از مناطق مهم و استراتژیک نزدیک به بصری‌الحریر، می‌توان به ملیحه‌العطش در جنوب آن اشاره کرد. بصرالحریر از نظر تاریخی بسیار قدمت دارد.

طی این عملیات، حدود یکصد تن از رزمندگان ایرانی و افغانستانی لشکر فاطمیون در نبرد با گروه‌ تروریستی جبهةالنصره و ارتش آزاد سوریه در این منطقه به شهادت رسیدند که پیکر تعدادی از شهدا ماه‌ها در اختیار دشمن تکفیری بود.

خرداد سال۱۳۹۴، پیکر ۶۵تن از شهدای عملیات بصری‌الحریر پس از انجام مذاکراتی بین طرف‌های درگیر در سوریه طی عملیات تبادل به کشور بازگشت. شهیدان هادی کجباف، حسین بادپا، سید جلال حبیب الله پور و روزبه هلیسائی از جمله فرماندهان و مستشاران ایرانی بودند که به همراه افغانستانی‌های لشکر فاطمیون در عملیات بصری‌الحریر به شهادت رسیدند.

شهدای افغانستانی از جمله سلیم سالاری، از مدافعان‌حرم و رزمنده دفاع‌مقدس، شهید ۲۰ساله سیدمصطفی موسوی که پیکرش بهمن سال۱۳۹۴ به کشور بازگشت، شهید سید مجتبی حسینی از طلاب حوزه علمیه و مهندس رشته کامپیوتر از دانشگاه قم، شهید مهدی جعفری، شهید علیرضا غلامی، شهید سید ضیا حسینی، شهید روحانی و ایرانی مدافع‌حرم محمدمهدی مالامیری از شهدای این عملیات هستند.

یکی از رزمندگان افغانستانی حاضر در این عملیات می‌گوید: دقیقا فروردین سال۱۳۹۴ بود. روزهایی که حتی فکرش را هم نمی‌کردیم قرار است چند روز بعد وارد چه امتحانی بشویم!

داشتیم بررسی‌های آخر عملیات بصری‌الحریر را انجام می‌دادیم. داغ ابوحامد و فاتح از یک طرف و فشار کار و طرح پیچیده عملیات از طرف دیگر، همه‌ی بچه‌ها فکر و ذکرشان این بود که بدون ابوحامد چه می‌شود؟!

منطقه مشخص شده بود و کار حتما باید انجام می‌شد. بعد از گذشت ۵سال فکر می‌کنم که چه مصلحتی خداوند بزرگ برای بچه‌های فاطمیون درنظر گرفته بود که باید وارد چنین امتحانی می‌شدند. یاد حرفهای شهید فدایی میفتم که با چشمهای پر از اشک می‌گفت: تکه‌های جگرم را در بصری‌الحریر جا گذاشتم.

بهترین سرمایه‌ها و جوانان رشید فاطمیون در بصری‌الحریر به شهادت رسیدند که هر کدامشون به تنهایی یک لشکر فاطمی بودند. یکی از برادران تعریف می‌کرد شب قبل عملیات ابوحامد(فرمانده شهید فاطمیون) را در خواب دیده که خیلی ناراحت و غمگین با بچه‌ها در حال حرکت به طرف منطقه عملیاتی‌ است و می‌گوید: بچه‌ها به کربلا خوش آمدید!