Get Mystery Box with random crypto!

شبکه دانش افزایی مدام🌱

لوگوی کانال تلگرام modamnet — شبکه دانش افزایی مدام🌱 ش
لوگوی کانال تلگرام modamnet — شبکه دانش افزایی مدام🌱
آدرس کانال: @modamnet
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.76K
توضیحات از کانال

شبکه دانش افزایی "مدیران، دانشجویان و اساتید مدیریت" (مدام)
🌱به روز باشید!
شورای راهبردی✍:
پرفسور الوانی
پرفسور آذر
پرفسور پورعزت
پرفسور خدادادحسینی
پرفسور دانایی فرد
پرفسور زاهدی
پرفسور سرلک
پرفسور فرهنگی
پرفسور قلی پور
پرفسور یعقوبی
..
Admin: @A_GBN

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-02-25 11:07:36 نظریه مدیریت تمجید (دام ثناگویی)
Praise Management Theory (Glorification Trap)
#مدیریت_عمومی

#نظریه_پرداز
#دکتر_علی_قربانی

اپیزد اول:
با مطالعه رفتار ذي نفعان در سازمانها ملاحظه مي شود كه برخي افراد بطور مداوم به حمد وثنا گويى و تعريف و تمجيد از مديران اقدام مى كنند. اين دسته از ذي نفعان بدون توجه به اينكه مدير، چه كسى باشد و چه نقاط قوت و ضعفي داشته باشد، در هر لحظه دنبال كوچكترين عملكردى از مدير هستند تا وي را با حمد و ثنا به عرش ببرند. با اين مضمون كه وي بهترين مدير طول تاريخ سازمان بوده و مديران قبل از وي گوشه اي از هنر مديريت ايشان را نداشته اند! رفتار مذكور، در قالب مفهوم «دام ثناگويي» براي مديران تصويرپردازي مي شود، دامى كه در بسيارى از اوقات پس از افتادن مديران در آن، امكان رهايي حاصل نمي شود.
@modamnet
ثناگويان در سازمانها به سرعت حول مدير جمع شده و «حصار شيشه اى مديريت» را ايجاد مي كنند، بدين طريق تسلط ايشان بر مدير افزايش يافته و با ايفاي نقش در تصميمات، عملكرد وي را به سمت منافع خود سوق مي دهند. «دام ثناگويي» موجب مي شود مديران به داشته ها و حتى به نداشته هايشان متعصب شوند و بعضا نقاط ضعف خود را به عنوان نقاط قوت تلقى كنند! تا جايي كه مدير به بيماري «خود نخبه پنداري مديريتي» دچار مي شود! و بعضا خود را در هاله اي از نور مي پندارد. در این راستا از امیر المومنین (ع) روایت است که: «خاک بر صورت مدح کنندگان بپاشید»!.

تحلیل:
بر اساس نظريه «مازلو» يكى از سطوح نيازها، نياز به احترام است. يكى از مواردى كه نياز به احترام را در افراد ارضا مي كند، مورد تشويق و تمجيد واقع شدن از سوي ديگران است و شايد نتوان كسى را يافت علاقه اى به تمجيد شدن نداشته باشد؛ چرا كه اين يك امر دروني و ذاتي است و نه يك امر عقلايي، كه فرد تصميم بگيرد علاقه اي به تشويق شدن داشته باشد یا نه! برخي مديران با اشراف به این دام، با اظهار «حواسم هست» يا «من مي دانم چيكار ميكنم» يا «ميدانم كه انها الكى تعريف مي كنند»، خود را در بستر ثناگویی قرار می دهند و تصمیمات عقلایی ایشان به طور ناباورانه ای از «دام ثناگویی» تاثیر می پذیرد.

اپیزد دوم:
اما در نقطه مقابل مسئله «دام ثناگويي»، در صورتي كه مديران به خاطر عملكرد مثبت و نقاط قوت شان به هيچ وجه مورد تمجيد و تشويق ذي نفعان واقع نشوند، اين امر به مرور زمان منجر به كژكاركردهايي در مديران مي شود از جمله: كاهش اعتماد به نفس مدير، كاهش انگيزش، افول نقاط قوت، بروز «آنتروپي رفتاري» از سوي مدير، گرايش به ترك سازمان، و گرايش به سازمان هاي رقيب و بها دهنده به مدير.
با توجه به غيراختياري بودن نياز به احترام، شايد نتوان علاقه مندي به تمجيد شدن را از بين برد. در نتيجه تلاش براي ممانعت از تمجيد ديگران ۱-امري ضد غريزه و ۲-موجب كاهش اثربخشي مديريتي است.
@modamnet

راه حل:
طبق آنچه گفته شد، خفه کردن تمجید و تحسین ذی نفعان از مدیر در نطفه، آثار زیان باری به دنبال دارد و از سوی دیگر میدان دادن به ثناگویان موجب گرفتار شدن مدیر در دام ثنا گویی می شود. بنابراین می توان ادعا کرد «تمجید» در سازمان در قالب یک طیف، قابل بررسی است که بایستی مدیریت شود. جلوگیری از تحسین و تمجید در یک سمت طیف، و توسعه بیش از حد آن در قالب «ثناگویی» در سمت دیگر طیف به عدم اثربخشی مدیریتی منجر می گردد، ولی میزان اندکی از آن می تواند منجر به «اثربخشی مدیریتی» شود. مدير بایستی فرهنگ تعريف و تمجديد شدن از سوي ديگران را به واسطه «واكنش نظام مند» به اين رفتار ها مديريت كند و تعادلی در پذیرش تمجید و استرداد ثناگویی برقرار نماید.

بدین ترتیب، نظریه ی جدید «مديريت تمجيد» (Praise Management) در دانش مديريت قابل توسعه است. «مدیریت تمجید» اقداماتی از قبيل ذیل را شامل می شود:
- رعایت عدالت توزیعی، مراوده ای، مشاهده ای و... از سوی مدیر در مواجه با ذی نفعان
- تشویق ذی نفعان به ارائه بازخورد های نظام مند و مستدل از عملکرد مدیریت
- برخورد قاطع و قانونمند با متخلفان با بهره گیری از «استعاره بخاری داغ»
- عدم تکریم متمایز ثناگویان

نظريه های ذیل از مفهوم دام ثناگويى پشتيبانى مي كنند: ۱-حصار شيشه اى مديريت ٢-اقتصاد رفتارى ٣-نظریه سلسه مراتب نیازهای مازلو ٤-نظریه اِسناد

با تشکر از آقای حسن وزیری جهت همکاری در مکتوب کردن این یادداشت.

به شبکه دانش افزایی مدیران، دانشجویان و اساتید مدیریت (مدام) بپیونید:
@modamnet
1.6K viewsedited  08:07
باز کردن / نظر دهید
2022-02-25 11:05:28
نظریه مدیریت تمجید (دام ثناگویی)
Praise Management Theory (Glorification Trap)
#مدیریت_عمومی

#نظریه_پرداز
#دکتر_علی_قربانی

به شبکه دانش افزایی مدیران، دانشجویان و اساتید مدیریت (مدام) بپیونید:
https://t.me/+Q2DKlBS7F7fk-fRy
1.0K viewsedited  08:05
باز کردن / نظر دهید
2022-02-18 03:39:24 قماربازی مدیریتی !
#مدیریت_عمومی

#مفهوم_پرداز
#دکتر_علی_قربانی

عمر مدیریتی مدیران معمولا محدود است و اغلب مافوق‌ها حداکثر ۶ ماه فرصت عدم توفیق را به مدیرشان می دهند. قماربازهای مدیریتی، مدیرانی ریسک‌پذیر و بسیار توفیق طلب هستند که معمولا اهداف بزرگ و بلندمدتی بر می گزینند که در قالب بودجه و بازه زمانی مدیریتی احتمال تحقق آن بسیار پایین است، ولی در صورت تحقق می تواند سکوی پرتاب بسیار بزرگی برایشان باشد. جالب اینکه قماربازان مدیریتی اقدام به تعدد قمارها می کنند بلکه یکی از آنها بگیرد!
اغلب سیستم‌ها تحمل زیان یا عدم توسعه در کوتاه مدت را ندارد و معمولا مدیران در انتهای دوره و حتی در میانه راه توسط ذینعفان مورد محاسبه و ارزیابی قرار می گیرند؛ در حالی که قمارباز‌ان مدیریتی همیشه از ذی نفعان، تقاضای تمدید فرصت و بودجه بیشتر برای تحقق آرزوهایشان می کنند. قماربازان مدیریتی، به جای تلاش برای جایزه ۱ امتیازی که احتمال برنده شدنش بالای ۸۰ درصد است! بر سر جایزه ۴۰ امتیازی تلاش می کنند که احتمال آن ۲ درصد است! در حالی که، مدیران حتی برای رسیدن به جایزه ۴۰ امتیازی، حتما باید در کوتاه مدت دنبال جوایز ۱ امتیازی باشند تا با جمع کردن آنها، ابتدائا انتظارات حداقلی ذینفعان را تامین کرده و بقای خود را تضمین کنند، سپس دنبال اهداف جاه طلبانه باشند.
قماربازان مدیریتی در سطح کلان هر کشور نیز مصادیق زیادی دارند. راه‌اندازی جاه‌طلبانه کارخانه خودروسازی یا اَبَر صنایع بزرگ دیگر در قالب ورود به دروازه‌های جدید تمدن در سالهای دور و در ادامه پافشاری بر این اهداف مصداق این امر است، در حالی که کشور کره جنوبی همزمان توسعه خود را با تولید زیرپیراهن آغاز کرد! یا ترکیه با لباس و لوزام آرایشی! یا چین با کپی کردن محصولات اروپایی در کیفیتی متوسط‌تر! که خروجی هر کدام این اهداف اکنون قابل ارزیابی است.

علل گرایش به قماربازی مدیریتی:
تجربه زیسته نویسنده علاوه بر مدیران بخش دولتی، در مواجهه با سرمایه گذاران بخش تولید گویای دو ویژگی قماربازان است: اولا، ایشان در حوزه مدیریتیِ وارد شده، بسیار کم تجربه و ناآشنا هستند؛ و دلیل دوم، ایشان به یکباره وارد حوزه ای از قدرت یا ثروت شده‌اند که فراتر از ظرفیت و انتظارشان است. این دو فاکتور موجب جاه‌طلبی ایشان بدون در نظر گرفتن الزامات سیاست و مدیریت باشند.

راهکار:
تقسیم اهداف به بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه مدت:
مدیران بایستی به محض دست گرفتن زمام امور، فرض کنند که یک ماه دیگر از مسئولیت عزل خواهند شد! حال در این یک ماه چه هدف و برنامه‌ای را می توانند عملیاتی کنند که قابل استفاده باشد و ذی نفعان از مزایای آن بهره‌مند شود، باید طراحی و محقق شود. همزمان مدیر باید فرض را بر این بگذارد که سه ماه دیگر عزل خواهد شد، و هدف ۳ ماهه ای تعیین کند. همزمان اهداف ۶ماهه و ۱ساله و ۲ساله و ۴ساله نیز به همین منوال است. پس هیچ مدیری در هر لحظه از زمان که جایگزین شد، نباید گله مند باشد که به فرصت کمی به وی داده شد و برنامه هایم نیمه‌تمام ماند، و اتفاقا تحویل پروژه نیمه تمام گاها خیانت به منابعی است که صرف آن شده، چرا که مدیر بعدی ممکن است تعهدی برای تکمیل اهداف مدیر قبلی نداشته باشد! لذا تا زمانی که خروجی یک مدیر قابل بهره‌برداری و قابل لمس توسط ذینفعان نباشد؛ از دید ایشان، موفقیت چندانی محسوب نمی‌شود.
یک مدیر، باید وقت و انرژی و بودجه خود را چگونه بین اهداف کوتاه‌مدت، میان‌مدت، و بلندمدت تخصیص دهد؟
برای پاسخ، قاعده ۵۰/۳۰/۲۰ در مدیریت منابع قابل تامل است. طبق این قاعده مدیر باید ۵۰ درصد منابع خود را صرف نیازها، ۳۰ درصد صرف خواسته‌ها و ۲۰ درصد را پس‌انداز کنید. بنابراین برای نیافتادن در دام قماربازی، مدیر بایستی ۵۰ درصد وقت و انرژی و بودجه را به اهدافی جهت تامین ضروریات و نیازهای روزمره اولیه ذی‌نفعان (اهداف کوتاه مدت) صرف کنید، ۳۰ درصد را صرف ایده‌آل ها و بهبود سیستم (میان‌مدت) و ۲۰ درصد را صرف آینده‌نگری و نیازهای نسل‌های بعدی (بلندمدت) ذینفعان کند.

در تلخیص قمازبازی مدیریتی بحث را با این ضرب المثل به اتمام می رسانیم:
سنگ بزرگ علامت نزدن (یا نتوانستن) و در نتیجه سنگ خوردن در میدان نبرد است.

کاربست قاعده ۵۰/۳۰/۲۰ برای قماربازان مدیریتی کشور و استان و شهر و اداره و مغازه و... برای جلوگیری از بازنده شدن، توصیه می شود!

به شبکه دانش افزایی مدیران، دانشجویان و اساتید مدیریت (مدام) بپیونید
@modamnet @modamnet @modamnet
1.9K viewsedited  00:39
باز کردن / نظر دهید
2022-02-18 03:38:16
قماربازی مدیریتی !
#مدیریت_عمومی

#مفهوم_پرداز
#دکتر_علی_قربانی

به شبکه دانش افزایی مدیران، دانشجویان و اساتید مدیریت (مدام) بپیونید:
https://t.me/+Q2DKlBS7F7fk-fRy
1.1K viewsedited  00:38
باز کردن / نظر دهید
2022-01-15 02:13:44 اثر باتلاق !
#مدیریت_عمومی

#مفهوم_پرداز
#دکتر_علی_قربانی

شاید شده که خودرو شما به مشکلی فنی برخورده باشد و خود برای رفع عیب آن اقدام کنید. پس از تلاش بسیار، کلافگی و مستاصل شدن، بعضا کار به جایی می رسد که با عصبانیت قسمت‌های مختلف خودرو را دستکاری می کنید و نهایتا مسئله از یک مشکل ساده به چندین مشکل پیچیده تبدیل شده و با اقدامات متوالی ماشین خراب و خرابتر می شود؛ همانند کسی که در باتلاق گرفتار شده و با دست و پا زدن، بیشتر فرو می رود؛ یا موجود زنده ای که در دام افتاده و با تقلای بیشتر به خود آسیب می زند و کمند را تنگ تر می کند.

اثر باتلاق در سیستم های رو به افول به اقدامات متعدد بی هدف از روی کلافگی اشاره دارد که سیستم را بیشتر به سمت فروپاشی سوق می دهد. مصادیق زیر نمونه‌های از اثر باتلاق است:
در تیم فوتبال قعر جدولی: تعویض مداوم مربی، تعلیق بازیکنان اثرگذار تیم، اخراج مدیرعامل، دعوا و تنش در بدنه تیم و...
در سیستم دولتی: صدور آیین نامه ها و بخشنامه های مختلف، اخذ مداوم آمار و ارقام، سخت گیری کمّی بر حضور فیزیکی و ورود و خروج کارکنان، کاهش حقوق و دستمزد و عوامل انگیزشی و تشویقی
در سیستم سیاسی: ایجاد تنش و تضاد بین عناصر سیستم، مقصر دانستن و تنبیه تک نفرها، روآوردن به هزینه کردهای تبلیغاتی کلان و....
سیستم حکمرانی: گرایش به تنش و جنگ با رقبای خارجی، وضع قوانین و تغییر رویه های مکرر مطالعه نشده و شهودی خلق الساعه
سیستم تولیدی: حذف مشوق های فردی، عدم‌پایبندی به تعهدات، جابجایی و اخراج مداوم نیروی کار، ایجاد تنش‌های سازمان‌های با محیط‌های ملی و محلی و....

مهمترین عامل تقلا در سیستم های رو به افول "فشار زمان" روی دست‌اندرکاران است. در این شرایط دغدغه سیستم به جای "باید فکری بکنیم" بر روی  "باید کاری کنیم"، متمرکز می شود. در حالی که در این شرایط شرط اول خروج از بحران حفظ آرامش و سپس تمرکز و تفکر برای پیدا کردن مسئله واقعی و راه‌حل منطقی برای خروج از بحران است، در حالی اغلب با دست‌پاچگی راه‌حل‌های شهودی متعدد مورد آزمون قرار می‌گیرد. در سیستم های گرفتار در باتلاق، اغلب موارد، کاری نکردن به مراتب سودمندتر از دست و پا زدن است. آنچه که چنین سیستمی را می تواند نجات دهد، تفکر خلاق است.
شایان ذکر است مدیران فعلی سیستم به جهت پرداختن به امور روزمره، عادی شدن مشکلات، از کار افتادن سنسورهای تشخیص مسئله و از همه مهم تر کلافگی و خستگی، به سختی قادر به خروج از بحران خواهند بود؛ لذا بهره‌گیری از ظرفیت های فکری آزاد مجموعه و حتی خارج از مجموعه در اینگونه مواقع بسیار راه‌گشاست.

به طور کلی این سیستم‌‌ها اختیار انتخاب از بین دو استراتژی را دارند: ۱- تغییر اهداف، استراتژی، و تاکتیک‌ها جهت حرکت به سمت رشد مجدد؛ ۲- تمهیداتی برای  تاثیری پذیری حداقلی از محیط و به‌کارگیری از مُسَکن‌های موقت به منظور به تعویق انداختن زمان مرگ سیستم.
فرآیند زیر جهت کند کردن افول و رشد مجدد سیستم‌های گرفتار در باتلاق پیشنهاد می گردد:
حفظ آرامش و هیچ کاری نکردن
استفاده‌ از تاکتیک‌های کوتاه‌مدت برای خرید زمان و فرصت جهت ایجاد تغییر در سیستم
فراهم کردن بستر تفکر خلاق در بدنه
بهره‌گیری از ظرفیت تمام بدنه جهت اخذ ایده ها
عدم ترس از ریسک و هزینه‌کرد روی ایده‌های مطالعه شده و تامین امنیت زمانی برای مجریان
تغییر در اهداف، منابع، ساختار سیستم برای اجرای ایده‌های جدید
استفاده حداکثری از آموزش‌های روانشناسی، نگرشی، فنی جهت پیشبرد اهداف جدید
تعبیه و پیش بینی بحران‌های بعدی در طول اجرای تغییر و آمادگی برای مدیریت آنها

به شبکه دانش افزایی مدیران، دانشجویان و اساتید مدیریت (مدام) بپیونید:
t.me/modamnet
3.0K viewsedited  23:13
باز کردن / نظر دهید
2022-01-15 02:12:40
اثر باتلاق !
#مدیریت_عمومی

#مفهوم_پرداز
#دکتر_علی_قربانی

به شبکه دانش افزایی مدیران، دانشجویان و اساتید مدیریت (مدام) بپیونید:
https://t.me/+Q2DKlBS7F7fk-fRy
1.3K views23:12
باز کردن / نظر دهید
2022-01-04 04:54:42 سلبریتی‌های مدیریتی !
#مدیریت_دولتی

#مفهوم_پرداز
#دکتر_علی_قربانی

با مفهوم سلبریتی در دنیای امروز آشنا هستیم. در تعریف عمومی، سلبریتی به هنرمندانی گفته می شود که با اعتبار هنر و هنرمند، بیشتر به دنبال تاثیرگذاری اجتماعی و جذب هوادار هستند. یک سلبریتی ممکن است دانش و مهارت فنی در حوزه تخصصی خود نداشته باشد، ولی با اظهارنظرها یا رفتارهای عامه پسند و بعضا پوپولیستی خود را جذاب نشان دهد و هواداران زیادی برای خود دست و پا کند. برای مثال در فوتبالیست‌ها یا بازیگران یا خوانندگان عده زیادی هستند که دانش و مهارت ضعیفی دارند ولی سلبریتی هستند! و بالعکس عده زیادی هستند دانش فنی بالایی دارند ولی سلبریتی نیستند! بنابراین سلبریتی بودن در یک حوزه خاص به معنی داشتن توان عملیاتی در آن حوزه نیست.

با این مقدمه می توان گفت سلبریتی‌های مدیریتی، افرادی هستند مجهز به تکنیک‌های خاص (در ادامه گفته خواهد شد) که خود را به عنوان مدیرانی توانمند برندسازی می‌کنند، هوادارانی برای خود دست و پا می کنند، معمولا هنگام انتصاب ها به عنوان یکی از گزینه‌های ریاست خود را مطرح می‌کنند و بعضا در سیستم‌ها از پستی به پست دیگر جابجا می شوند! در حالی که عملا دانش و مهارت عملیاتی سطح پایینی در حوزه مدیریت دارند.

مواد لازم برای تبدیل شدن به یک سلبریتی مدیریتی:
۱- اخذ مدرک دکتری در هر سنی و به هر طریقی (از جمله از دانشگاه‌های پولیِ دارقوزآباد، دوره‌های DBA، مدرک افتخاری، و حتی جعل مدرک)
۲- بهره‌گیری از پوشش کاریزماتیک و لباس‌های برند. ایشان را احتمالا فقط در رختخواب با کت و شلوار رسمی سِت و اتوکشیده نمی بینید!
۳- بکارگیری اصطلاحات انگلیسی و دایره واژگان ظاهرا تخصصی ولی در اصل قلمبه سلمبه که معنی آن را نمی دانند
۴- تصدی و اخذ انواع پست‌های تشریفاتی و نامفهوم در سازمان‌ها جهت رزومه سازی
۵- اقدام به عکاسی همراه با سلبریتی‌های سیاسی یا اَبَرسلبریتی‌های مدیریتی
۶- حضور در محل‌های تجمع سیاسیون در همایش‌ها و مراسمات جهت یافتن روزنه‌ای برای کسب ارتباط با ایشان
۷- علاقه‌مندی به نوچه‌پروری و گردآوری مداح (به معنی غیرمذهبی) و ثناگو حول اطرافشان (به تمام جلسات با خدم و حشم حاضر می شوند)
۸- خودشیفتگی و در توهم شایستگی بودن، و مهم‌تر از آن مطالبه‌ی تصدیق از جوجه سلبریتی‌ها و نوچه‌ها!
۹- جلوس در صدر مراسمات و جلسات با
فیگورهای خاص و تمرین شده برای عکسبرداری در اجتماعات
۱۰- عدم اظهارنظرهای دقیق و عملیاتی و بالعکس کلی‌گویی با چاشنی واژگان مدیریتی

جالب اینکه که هوارادان سلبریتی‌های مدیریتی علی رغم اینکه ادراکی از واژگان قلمبه و سلمبه ندارند، ولی به علت آشکار نشدن نادانی خود از یک سو و ادراک پیچیدگی و سطح بالا بودن اظهارات سلبریتی‌ها از سوی دیگر، نسبت به تمجید از اراجیف سلبریتی‌های مدیریتی اقدام می کنند. یادآوری داستان دو خیاط و پادشاه لخت جهت اداراک بهتر خالی از لطف نیست.

نکته آخر اینکه برخی تیم‌های سیاسی، احزاب، نهادها و جریان‌های خاص معمولا طالب سلبریتی سازی برای تحقق اهدافشان به دست ایشان هستند. معمولا سلبریتی‌های مدیریتی به جهت غالب بودن نیاز دیده‌شدن و شهرت، مایل به هرگونه امتیازدهی های مدیریتی در پست‌های احتمالی هستند و در متقابلا طالب سلبریتی شدن با سرمایه گذاری این گروه‌ها می باشند. به عبارتی در و تخته کاملا به هم جور می‌شوند.

این متن صرفا مفهوم‌پردازی با سبک تجربه زیسته بود، تا شاید دیگران آن را به نظریه‌ای علمی توسعه دهند؛ باشد که نویسنده متهم به سلبریتی دانشمندی (خود دانشمند پنداری) نشود

به شبکه دانش افزایی مدیران، دانشجویان و اساتید مدیریت (مدام) بپیونید:
https://t.me/+Q2DKlBS7F7fk-fRy
3.4K views01:54
باز کردن / نظر دهید
2022-01-04 04:53:13
سلبریتی‌های مدیریتی !
#مدیریت_دولتی

#مفهوم_پرداز
#دکتر_علی_قربانی

به شبکه دانش افزایی مدیران، دانشجویان و اساتید مدیریت (مدام) بپیونید:
https://t.me/+Q2DKlBS7F7fk-fRy
1.1K views01:53
باز کردن / نظر دهید
2021-12-24 15:30:37 پایان عمر دانشگاه !
#مدیریت_عمومی

#یادداشت
#دکتر_علی_قربانی

در قواعد مدیریت دولتی نوین (به عبارتی کسب و کار) برای هر محصول چرخه عمری ترسیم می شود شامل مراحل: تولد، رشد، بلوغ، افول و مرگ. صرف نظر از فراز و نشیبی های جزئی که ممکن است در طول عمر محصولات مختلف رخ دهد، کلیت این چرخه برای همه محصولات صادق است. از نگاه مدیریت دولتی نوین نیز نهاد دانشگاه به عنوان عرضه کننده یک محصول (خدمت) از این قاعده مستثنی نیست.

هر سازمان ذاتا یک "نیاز" از مشتریان را تامین می کند. این نیاز در عصرهای مختلف در قالب "خواسته" های مختلف ظهور می کند و سازمان ها تلاش می کنند، «برای بقاء» تغییر خواسته های محیط و بازار در طول زمان را تشخیص دهند و متناسب با آن محصولات جدیدی عرضه کنند. به عنوان مثال «نیاز گرم شدن» در مقاطع مختلف از زمان به ترتیب از طریق خواسته های «هیزم»، «بخاری سیاه نفتی»، «بخاری پیشرفته نفتی»، «بخاری گازی»، «پکیج شوفاژی»، «پکیج گرمایش از کف»، و «صفحات گرمایش خورشیدی» ارضا می شود. کسب و کارهایی که به جای تمرکز بر نیاز اصلی صرفا بر روی یک خواسته تمرکز می کنند، حتی در صورت تولید باکیفیت ترین خواسته در مقطعی خاص، در بلند مدت «محکوم به فنا» هستند (مثال شرکت ارج).

دانشگاه در راستای تامین «نیاز آموزش» در اعصار مختلف خواسته های ذیل را ارضا کرده است: «خواندن و نوشتن»، «آگاهی و فهم»، «مدرک تحصیلی برای استخدام دولتی»، و در عصری که به دوره افول خود نزدیک می شود خواسته «پرستیژ اجتماعی». در عصر فعلی که دانشگاه خواسته «پرستیژ» را تامین می کند، تغییر ابزار پرستیژ اجتماعی از مدرک کارشناسی به کارشناسی ارشد، و از کارشناسی ارشد به دکتری شاید مرگ این نهاد را صرفا با اندکی تاخیر مواجه سازد ولی مانع از مرگ نخواهد شد. این امر همانند تغییراتی است که محصولات دیگر در بازار از طریق تغییر رنگ و شکل و طراحی محصول در پی آن هستند.

با توجه به تحولات بازار و ظهور انبوهی از مردمان فاقد مهارت تخصصی برای کسب درآمد (که دانشگاه هم در ظهور آن بی تقصیر نیست)، در عصر حاضر جامعه تقاضای شدید «خواسته ی مهارت تخصصی» را فریاد می زند. تعداد 6 برابری تعداد مشاغل در اروپا نسبت به ایران نیز موید وجود خواسته ای بکر و تقاضای گسترده برای مهارت های تخصصی درآمدزا و مشاغل جدید است. خواسته ای که در حال حاضر بعضا با مهاجرت موقت نیروی انسانی برای آموزش و یادگیری مشاغل و مهارت های جدید به کشورهای اروپایی و حتی ترکیه و امارات در حال تامین است. مهارت های تخصصی و مشاغلی که از طریق همین افراد به طرق مختلف ابتدا در کلان شهرها و سپس شهرهای کوچک تر به گروه های بعدی منابع انسانی آموزش داده می شود.

بدین ترتیب نیاز به آموزش نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه به شدت افزایش داشته است، ولی تشخیص خواسته های نوظهور وجه تمایز اصلی باقیان در فانیان محیط بازار است. اگر دانشگاه آهنگ تغییر را بشوند، شاید بتواند به بقاء امیدوار باشد، ولی در غیر اینصورت با اندکی اختلاف فاز خواسته مهارت تخصصی به شکلی دیگر و از طریق کسب و کارهای نوظهور دیگری تامین گردد. بنابراین نهاد دانشگاه از قاعده چرخه عمر محصول و تغییر خواسته ها مستثنی نیست، خواه متصدیان آن آهنگ تغییر بازار را بشنود یا گوش خود را به شدت بگیرند تا در آرامش، روزهای آخر تصدی گری خود را سپری کنند!

از دلایل ظهور وضع فعلی برای دانشگاه ها جدا از ناکارمدی های مدیریتی و کلان در خط مشی گذاری حوزه آموزش عالی، می توان به تقابل و نزاع ویرانگر بخش دولت و بازار اشاره کرد که البته رقابت دولت و بازار در عرصه ی واحد از دید دانشمندان مدیریت دولتی نوین (NPM) مردود است.

راهکار:
١-تمرکز نگاه دانشگاه به درون به جای نگاه به بیرون (دولت)
٢-تشخیص خواسته جدید مهارتهای تخصصی به منظور پاسخگویی به تقاضای جامعه
٣-چابکی در تشخیص و ارضا به موقع و مداوم مهارت های جدید تخصصی
٤-تغییرات ساختاری در دانشگاه ها به منظور مطابقت با نقش های جدید
٥-تحول در ماهیت و محتوای رشته ها یا دوره های دانشگاهی به سمت کارآفرینی (شروع از طريق دوره هاى آموزش آزاد)
٦-تحول در شیوه های آموزش
٧-آیین نامه های جدید و متفاوت در خصوص موظفی، نحوه ارزیابی و ارتقاء اعضا هیئت علمی دانشگاهها
٨-گرایش دانشگاه از تک محصولی به چند محصولی به منظور کاهش آسیب پذیری از تغییر خواسته ها در طول اعصار
٩-گرایش نهاد دانشگاه به سمت بازار
١٠-واگذاری دانشگاهها در بلند مدت به بخش خصوصی و هیئت امنا ها و رهایی حداکثری از دولت (واگذاری رشته های دانشگاهی که منافع عمومی و جوامع را دنبال می کند، مدنظر نظر نیست)

به شبکه دانش افزایی مدیران، دانشجویان و اساتید مدیریت (مدام) بپیونید:
https://t.me/+Q2DKlBS7F7fk-fRy
1.6K views12:30
باز کردن / نظر دهید
2021-12-24 15:29:44
پایان عمر دانشگاه !
#مدیریت_عمومی

#یادداشت
#دکتر_علی_قربانی

به شبکه دانش افزایی مدیران، دانشجویان و اساتید مدیریت (مدام) بپیونید:
https://t.me/+Q2DKlBS7F7fk-fRy
1.1K views12:29
باز کردن / نظر دهید