Get Mystery Box with random crypto!

یکی از دلمشغولی هایم در چندماهه اخیر این بوده که خود را فردی « | عرفان مدرن

یکی از دلمشغولی هایم در چندماهه اخیر این بوده که خود را فردی «دیندار» بینگارم یا غیردینی. ابتدا به این نتیجه رسیدم که خیر. بنده دیندار به معنای متعارف کلمه نیستم بلکه به نوعی معنویت معتقدم که وجه اشتراکی نیز با ادیان ابراهیمی دارد...
اما با کمی تأمل بیشتر، دریافتم «فردی که نتواند هستی را کر، کور و ایستاده به پای خود و منحصرا خلاصه در زندگی مادی بینگارد، دیندار است زیرا معتقد به وجود ساحت قدسی برای جهان است»

اگر ملاک دینداری را تفطن یافتن به این نکته بدانیم که این جهان جانی دارد و تابع قوانینی است. گویی به جوهره ادیان چنگ زده و از زیربنای فکری ادیان ابراهیمی سخن گفته ایم. فارغ از روبناهای فکری ادیان که بسته به فرهنگ حاکم بر مناطق جغرافیایی که آن ادیان در آنجا نزج و نمو یافته متفاوتند (مناسک و آداب دینی) همه ادیان (ابراهیمی) در زیرساخت ها مشترک و متفق القولند. زبان کتب آسمانی نیز همین است به عنوان مثال در قرآن هیچگاه کلمه «ادیان» به میان نیامده بلکه همیشه صحبت از «دین» است و ان دین هم اسلام می باشد. (به معنای تسلیم بودن در برابر اراده الهی نه اسلامی که هم اکنون جاری و ساری است و می شناسیم)
تأمل درباره این موضوع که «دین» نیز مانند مفاهیمی چون «دموکراسی» «سوسیالیسم» «حقوق بشر» و ... مفاهیمی برساخته اجتماع اند socially constructed و عرضی هستند نه ذاتی، این نکته را می نمایاند که بنابراین ادیان هم مانند سایر مفاهیم اجتماعی در حال تغییر و تحول اند.
در حالی که مفاهیمی مثل «خداخواهی» در فطرت بشری ریشه دارند (نه ناخودآگاه جمعی) یا مفاهیم «حق طلبی» و «ظلم ستیزی» نیز فطری هستند به عنوان مثال وقتی به فرد ظالم ظلم می شود، حتی او نیز که خود ظالم بوده نسبت به آن ظلم انزجار داشته و هیچ وقت ظالم را تمجید نمی کند.
حال نباید ملاک دینداری را رعایت آداب ظاهری شرع دانست که دکتر سروش دباغ در مقاله «آیتی بهتر از این می خواهید؟» اورده است:

«باید با تمایز نهادنِ میان دو مفهوم «تدیّن» و «تشرّع» و این‌همان نینگاشتن آن دو با یکدیگر، از تکثر و تنوعِ نحوه‌های زیست دینی موجود پرده برگرفت و آن را صورت‌بندی کرد. درنگاه جماعتی از دین‌داران، میان این دو رابطه ضروری برقرار است، بدین معنا که متدیّن همان متشرّع است و متشرّع همان متدیّن. امّا، هرچند هر متشرّعی متدّین است؛ یعنی کسی که آداب شرعی ازجمله نماز و روزه و حجّ و زکات و دیگر احکام را در زندگی روزمره خود به‌جامی‌آورد، آنچه فقها از آن به «باب عبادات» و «باب معاملات» تعبیر می‌کنند؛ اما هر متدینّی لزوماً به معنای متعارف، متشرّع نیست. به تعبیر منطقی کلمه، رابطه میان تشرّع و تدیّن، «عموم و خصوص مطلق» است، نه «تساوی» و «عموم خصوص من وجه»؛ بدین معنا که هر متشرّعی، متدیّن هست، اما هر متدینّی، متشرّع به معنای مصطلح و متعارف کلمه نیست و نحوه زیست دینیِ مختار خود را دارد.»

برای ایضاح بیشتر مفهوم دین و اصناف دین ورزی، به مقاله دکتر سروش دباغ، فیلسوف دین پژوه و عرفان پژوه در این باب سوق می دهم

https://www.dinonline.com/20514