خانم هانا آرنت که جریان دادگاه جرایم جنگی آدولف آیشمن، افسر نا | مدیران ایران | آموزش مدیریت کسب وکار |modiriran 🕊
خانم هانا آرنت که جریان دادگاه جرایم جنگی آدولف آیشمن، افسر نازی را در کتاب "آیشمن در اورشلیم" ثبت کرده است، مینویسد:
آیشمن و همقطارانش، اصطلاحات خاصی برای انکار مسئولیت فردی داشتند، آنها از زبان انکار استفاده میکردند و آن را "Amtssprache" مینامیدند. ترجمه تحتاللفظی آن به انگلیسی، "زبان رسمی" یا "دیوانسالاری" است. مثلا وقتی از آنها سوال میشد، چرا فلان کار را انجام دادید، میگفتند: "دستور مافوق بود" یا "خط مشی اداره" یا "قانون این بود".
گاهی ما هم مسئولیت خود را نسبت به اعمالمان به علل مختلف از جمله موارد زیر انکار میکنیم:
مبهم، عوامل غیرشخصی: "من اتاقم را تمیز میکنم چون باید بکنم".
بنا به شرایط ما، بنا به تشخیص بیماری، به دلیل سابقۀ خانوادگی و تربیتی: "من صبحها دیر از خواب برمیخیزم چون عادت کردهام".
رفتار و کردار دیگران: "من بچهام را زدم چون او وسط خیابان دویده بود".
دستور مافوق: "من به مشتری دروغ گفتم چون رئیسم خواسته بود".
فشار گروه: "من شروع به سیگار کشیدن کردم چون همه دوستانم سیگار میکشیدند".
مقررات، قوانین و خط مشیهای اداری: "من باید تو را به خاطر این خطا محروم کنم چون این خط مشی سازمان است".
نقش جنسی، اجتماعی و سنتی: "من از سر کار رفتن متنفرم، اما میروم، چون یک شوهر و پدرم".
محرکهای غیر قابل کنترل: "در برابر وسوسه خوردن شکلات نمیتوانم مقاومت کنم".
با این وجود ما میتوانیم زبان و اصطلاحاتی که انتخاب را ارج مینهند، جایگزین اصطلاحات مبتنی بر اجبار کنیم. شاید بد نباشد به عنوان تمرین، کمی فکر کنیم اگر به جای گوینده سخنان بالا بودیم، از چه ادبیاتی استفاده میکردیم؟
برای مثال معلمی را در نظر بگیرید که از سیستم نمره دهی دل خوشی ندارد و میگوید: "من از نمره دادن متنفرم چون اضطراب زیادی برای شاگردان ایجاد میکند، اما مجبورم نمره بدهم، چون این سیاست منطقه است".
این معلم میتواند خودش ایجاد کننده تغییری باشد که دوست دارد در سیاست منطقهاش اتفاق بیافتد، اما قبل از آن لازم است به این درجه از آگاهی برسد که تحت اجبار سیاست منطقه نیست، برای شروع میتواند این جمله را مطرح کند: "من انتخاب میکنم نمره بدهم/ندهم ... چون میخواهم ..."