Get Mystery Box with random crypto!

مقدمه‌

لوگوی کانال تلگرام moghaddames — مقدمه‌ م
لوگوی کانال تلگرام moghaddames — مقدمه‌
آدرس کانال: @moghaddames
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.62K
توضیحات از کانال

یادداشت‌های رسانه‌ای امیر هاشمی مقدم
در زمینه ایران‌شناسی، انسان‌شناسی و گردشگری
ارتباط با نویسنده:
moghaddames@gmail.com
وبلاگ نویسنده:
moghaddames.blogfa.com

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-06-20 18:39:56
ایران بزرگ فرهنگی
برنامهٔ چهارم:
طالبان، افغانستان و آینده این کشور در چارچوب ایران بزرگ فرهنگی


مجموعهٔ ایرانِ پایدار در تلاش است در سلسله‌ برنامه‌هایی با عنوان «ایرانِ بزرگ فرهنگی» که با هدایت و اجرای دکتر امیر هاشمی مقدم برگزار می‌شود دانش دربارهٔ حوزه‌ای تمدنی را که با نام‌هایی چون «ایران بزرگ فرهنگی»، «جهانِ ایرانی» و «حوزهٔ تمدنی نوروز» شناخته می‌شود عمومی نموده و بستری را برای آشنایی هرچه‌ بیشتر با فرهنگ‌ها و کشورهای کنونی این حوزهٔ تمدنی فراهم نماید.

فصل اول این برنامه به شناخت کشور افغانستان اختصاص يافته است. در چهارمین قسمت از این برنامه‌ها به موضوع تاریخچهٔ جدایی افغانستان از ایران و آينده این کشور پرداخته خواهد شد.

این برنامه با حضور دکتر محمدعلی بهمنی قاجار برگزار می‌شود.

صفحهٔ اینستاگرام ايران پایدار

#ایران_پایدار
#ایران_بزرگ_فرهنگی
#جهان_ایرانی
#حوزه_تمدنی_نوروز
#افغانستان
#محمدعلی_بهمنی_قاجار
#امیر_هاشمی_مقدم

ایرانِ پایدار بستری برای ایران‌شناسی و ایران‌شناسی بنیانی برای پایداری ایران.

https://t.me/iranepaydar_official
459 viewsAmir Hashemi Moghadam, 15:39
باز کردن / نظر دهید
2022-06-04 11:53:03 «گفت و شنود»
امیر هاشمی مقدم : انصاف‌نیوز
(چکیده): هفته پیش جواد موگویی، مستندساز و پژوهشگر انقلابی یادداشتی در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرد که بسیاری از سایت‌های خبری آنرا بازنشر کردند. او در این یادداشت نسبت به تعطیلی یک گروه تلگرامی نخبگانی به نام «گفت و شنود» که هفت سال پیش توسط یک سرهنگ پاسدار راه‌آندازی شده بود، انتقاد کرد.
من هم کمتر از دو سال بود که شانس و بلکه افتخار عضویت در این گروه ۲۶۰ نفره را داشتم. گروهی که افرادی با گرایش‌های فکری گوناگون (اما هر کس کارشناس یک حوزه) را در خود جای داده بود؛ از وزیر و معاون وزیر و نماینده مجلس و نظامی و روحانی اصولگرا گرفته تا طرفداران آیت‌الله منتظری و روزنامه‌نگارانی که سال‌ها تجربه زندان و انفرادی داشته و علی علیزاده لندن‌نشین و نویسنده‌های مشهور و فیلم‌سازان فعال و استادان دانشگاه، و البته افرادی هم از نهادهای نظارتی و معمولا با نام مستعار.
این گروه، یک جور صافی بود که هر ایده و اندیشه پس از ورود به آن، چکش‌کاری و تعدیل می‌شد. از همین رو، خیلی از پیام‌های افراطی (از هر سو که بود) پس از ورود به گروه، بحث‌های داغی را پیش می‌کشید و آخر سر، معمولا در قالب یک اندیشه پخته‌شده آماده شده و خروجی‌اش یا به دست مسئولین مربوطه می‌رسید یا در رسانه‌ّهای داخلی منتشر می‌شد. خیلی اوقات هم بحث‌ها به نتیجه‌ای نمی‌رسید و دو طرف بر مواضع خود پافشاری می‌کردند؛ اما فضای گفتگوی محترمانه جاری بود. اگر هم کسی تندروی می‌کرد (چه در برخورد با طرف مقابل و چه در بیان دیدگاه افراطی خود، به‌ویژه اگر از خط قرمزهای نظام می‌گذشت)، مدیر گروه با قاطعیت و جدیت ورود می‌کرد، تذکر لازم را می‌داد و در برخی موارد حتی فرد خاطی را به‌طور موقت یا دائم از گروه اخراج می‌کرد. شخصا خیلی از مواضع و اندیشه‌هایم در این گروه اصلاح و تعدیل شد. اما تضارب آراء همچنان برقرار بود. برای نمونه خودم دو بار در گروه با همین آقا جواد موگویی درباره افغانستان و طالبان بحثم شد و آخر سر هر کدام روی موضع خودمان ماندیم، ولی از یکدیگر نیز آموختیم.
هفته پیش که خبر رسید گروه به خاطر فشارهایی از بالا باید تعطیل شود، همه‌مان شوکه شدیم. برای برخی‌مان این گروه یک‌جور خانواده بود. مدیر گروه برای فعال نگه داشتن این اتاق فکر، بیش از نیمی از زمان شبانه روز را در آنجا حضور داشت و بر همه چیز نظارت می‌کرد. بالاخره که گروه تعطیل شد، همه افسرده شدیم و به دنبال راهکار. اما همه در یک نکته متفق‌القول بودیم: اگر گروهی که دست کم بیش از نیمی از اعضایش از مسئولین دیروز و امروز همین نظام و روحانی و اصولگرا و رزمنده و جانباز و طرفدار دوآتشه نظام هستند تحمل نمی‌شود، پس آستانه نقد و تحمل تا کجاست؟ دایره خودی‌ها چقدر تنگ شده؟ بالاخره دلسوزان نظام و کشور چگونه باید حرف‌شان را به گوش مسئولین برسانند؟
برای من اما بیش از هر چیز، این ادامه همان ضعف رسانه‌ایست که سال‌هاست دارم درباره‌اش می‌گویم و می‌نویسم. ژان بودریار باور داشت قدرت در دوران کنونی در اختیار رسانه‌هاست و هر که در جنگ رسانه‌ای پیروز شود، در بقیه عرصه‌ها نیز پیروز است. به سخن او، این رسانه‌ها هستند که واقعیت را برای مردم می‌افرینند و نه چیزی دیگر. در این نگاه، اکنون ما در بدترین حالت ممکن هستیم. حکومت ایران اگر روزی قدرتمندترین قدرت نظامی جهان، ثروتمندترین و توسعه‌یافترین کشور هم بشود، اگر در سیاست‌های رسانه‌ای‌اش تجدید نظر نکند و در بر همین پاشنه بچرخد، همچنان نمی‌تواند بدیهی‌ترین خدماتش به شهروندان را اثبات کند. همین که اکنون «ایران اینترنشنال» (در کنار بی‌بی‌سی، من و تو، صدای امریکا و...) تبدیل به مرجع اصلی خبری بسیاری از ایرانیان شده، وضع رسانه‌ای ما را به خوبی نشان می‌دهد. سیاست‌های نادرست رسانه‌ای‌مان، مردم را به دامان بیگانگانی همچون عربستان (که با پول‌های کثیفش ایران اینترنشنال را می‌چرخاند) انداخته تا شب و روز زیر بمباران سیاه‌نمایی‌های آنها باشند. همین که کشوری چون عربستان با آن وضعیت فجیع حقوق بشری و شیوه‌های وحشیانه اعدام و فقر و فلاکت در حاشیه شهرهای بزرگش و تبعیض نظام‌مند علیه شهروندان شیعه‌اش و... از وضعیت فقر و تبعیض و حقوق بشر و... در ایران انتقاد می‌کند، خود گویاست که ما بازی را چند چند باخته‌ایم.
بستن گروه‌هایی همچون «گفت و شنود» که فراتر از یک گروه تلگرامی و کاملا در چارچوب یک اتاق فکر راهبردی برای خدمت به کشور و نظام بود، نه تنها گل به خودی، بلکه فرستادن پیام به رسانه‌های بیگانه است که ما عرصه داخلی را برای‌تان خالی می‌کنیم تا شما بدون رقیب به پمپاژ اخبار سیاه علیه کشورمان بپردازید.
اینستاگرام نویسنده
کانال تلگرامی مقدمه
@moghaddames
509 viewsAmir Hashemi Moghadam, 08:53
باز کردن / نظر دهید
2022-04-27 09:55:29
سلسله برنامه‌های ایران بزرگ فرهنگی

مجموعهٔ ایرانِ پایدار در تلاش است در سلسله‌ برنامه‌هایی با عنوان «ایرانِ بزرگ فرهنگی» که با هدایت و اجرای دکتر امیر هاشمی مقدم برگزار می‌شود دانش دربارهٔ حوزه‌ای تمدنی را که با نام‌هایی چون «ایران بزرگ فرهنگی»، «جهانِ ایرانی» و «حوزهٔ تمدنی نوروز» شناخته می‌شود عمومی نموده و بستری را برای آشنایی هرچه‌ بیشتر با فرهنگ‌ها و کشورهای کنونی این حوزهٔ تمدنی فراهم نماید.

برنامهٔ اول از این سلسله برنامه‌ها به موضوع «چیستی ایران بزرگ فرهنگی و چرایی توجه به آن» اختصاص یافته است.
در این برنامه تلاش می‌شود تا به پرسش‌هایی از این دست پاسخ داده شود:
مفهوم ایران بزرگ فرهنگی به چه معنی است؟ و این حوزهٔ تمدنی چه بخش‌هایی را در بر می‌گیرد؟
پرداختن به ایران بزرگ فرهنگی در شرایط کنونی چه ضرورتی دارد؟
آیا ساکنین دیگر کشورهای این حوزه هم با چنین مفهومی موافق هستند؟

صفحهٔ اینستاگرام ايران پایدار

#ایران_پایدار
#ایران_بزرگ_فرهنگی
#جهان_ایرانی
#حوزه_تمدنی_نوروز
#امیر_هاشمی_مقدم

ایرانِ پایدار بستری برای ایران‌شناسی و ایران‌شناسی بنیانی برای پایداری ایران.
733 viewsAmir Hashemi Moghadam, 06:55
باز کردن / نظر دهید
2022-04-23 22:28:52 اصفهانی‌زدایی از اصفهان
امیر هاشمی مقدم: انصاف‌نیوز (متن کامل)
چکیده: چندی پیش دکتر وحید شالچی، استاد گروه جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی در حساب اینستاگرامی خود «سخنی در باب ضرورت اصفهانی‌زدایی در فهم اصفهان» نوشت. چکیده و اصل سخنش را در این پاراگراف می‌توان یافت:

«اصفهانی که اصفهانی‌ها، اعم از سیاستگذاران فرهنگی شهر و عامه مردم شهر معرفی می‌کنند، بسیار کوچک‌تر از آن تاریخ [درخشان اصفهان] است. چیزی است از جنس تفاخر و غرور و گاه اغراق به آثار باستانی و اینکه این و آن اصفهانی هستند. اصفهانی که مال اصفهانی‌هاست. اصفهانی است کنار گذارنده. اصفهانی که نشانی از اردبیلی‌ها ندارد و به سهم ایشان اذعان نمی‌شود. اصفهانی که “صائب تبریزی”، صائب می‌شود، گرجی‌ها محوند، لبنانی‌ها نیستند، حتی بختیاری‌ها و قس علیهذا».

نکته کلی نوشته ایشان اینست که اصفهان شهری است متعلق به همه ایرانی‌ها. سخنی است کاملا درست و به جا. اما شیوه بیان، استدلال و مثال‌هایی که آورده، نادرست است. آنچه در اینجا می‌نویسم، تجربه تقریبا ۲۰ سال زیسته‌ام در این استان و آشنایی نزدیکم با شهر اصفهان و فرهنگ مردمانش است؛ آن هم به‌عنوان یک بختیاری که دکتر شالچی به نادیده گرفته شدن‌شان توسط اصفهانی‌ها انتقاد دارد.

برخلاف ادعای ایشان، اصفهان یکی از متنوع‌ترین شهرها و استان‌های ایران است. برآورد می‌شود حدود یک‌سوم جمعیت شهر اصفهان، بختیاری‌های مهاجر باشند. بسیاری از شهرهای این استان نیز جمعیت قابل توجهی بختیاری دارد. خودم زاده و بزرگ‌شده «محله لرها»ی زرین‌شهر هستم. خوزستانی‌ها، شیرازی‌ها، زابلی‌ها، آذری/ترک‌ها و... نیز جمعیت‌های قابل توجهی در این شهر و استان دارند و حتی گاهی تجمع‌شان در یک محله باعث غلبه جمعیتی در آنجا شده.

این تنوع در اصفهان را می‌توان از نام بسیاری از فروشگاه‌ها نیز دریافت. بسیاری از کبابی‌های این شهر اهل بُناب‌اند و تابلوی «کبابی بناب» دارند و بسیاری از نانوایی‌ها نام‌شان «آذربایجان» است. بسیاری از فروشگاه‌ها نیز نام‌هایی همچون «اَنزان» یا «اَنشان»، «زردکوه»، «تُرنا»، «تیام» و دیگر واژه‌ها یا جای‌نام‌های بختیاری دارد.

گرجی‌هایی که دکتر شالچی به آنها اشاره کرده اتفاقا در اصفهان خیلی بهتر از دیگر نقاط ایران توانستند فرهنگ‌شان را حفظ کنند. به سخن شاردن، حهانگرد دوره صفوی «در این روزگاران گرجی‌ها در سراسر ایران پراکنده‌آند». اما اکنون تنها گرجی‌های فریدن اصفهان خط و زبان‌شان را حفظ کرده‌اند و دیگر گرجی‌های ایران از اینکه نام روستا یا محله‌شان «گرجی‌محله» باشد یا پسوند گرجی داشته باشند، فراتر نمی‌روند.

انتقاد نویسنده به «صائب» شدن «صائب تبریزی» در اصفهان هم اگر درست باشد، پس سعدی و حافظ که پسوند «شیرازی»شان، فردوسی که پسوند «توسی» اش، عطار که پسوند «نیشابوری» اش، مولوی که پسوند «بلخی» اش و... را کسی در نام خیابان‌های شهرهای دیگر ندیده را چگونه می‌توان توجیه کرد؟ آیا مردمان همه شهرهایی که این تابلوها را بدون به کار گرفتن پسوند آن اشخاص نصب می‌کنند، هدف‌شان مصادره این بزرگان است؟

البته مثال‌های نقض نوشتار دکتر شالچی فراتر از اینهاست، اما به‌طور کلی دو نقد به این نوشتار ایشان وارد است:

چسباندن یک انگ به مردم یک شهر یا منطقه شاید در میان مردم کوچه و بازار رایج باشد، اما از زبان یک استاد دانشگاه و آن هم جامعه‌شناس که تا سطح معاونت وزارت علوم نیز پیش رفته، کمی عجیب و غیرمنطقی است. ایشان بر پایه کدام پژوهش‌ها اصفهانی‌ّها را دارای «تفاخر و غرور» می‌داند؟ این به معنای نبود ویژگی منفی اخلاقی در میان اصفهانی‌ها نیست؛ بلکه به معنای نقد اتهام غیر علمی و بررسی و اثبات‌نشده زدن است.

پدیده انحصارطلبی و حذف دیگران از هویت یک شهر، شوربختانه چند سالی است در برخی مناطق ایران در حال گسترش است. اما اصفهان قطعا یکی از آنها نیست. دست کم اگر باشد، در آخر فهرست است. ما همین الان شهرهایی در ایران داریم که جریان‌های قوم‌گرا اجازه سکونت غیربومی‌ها در آنجا را نمی‌دهند، حتی به کارگران روزمزد اجازه سکوت شبانه در شهرشان را نمی‌دهند و مدعی‌اند که اینها می‌خواهند شهرشان را تصرف کنند؛ با افتخار می‌گویند حتی به یک افغانی هم اجازه ورود به شهرشان و کار در آنجا را نمی‌دهند (مقایسه شود با محله زینبیه اصفهان که مرکز مهاجرین افغانستانی و عراقی است)؛ با گردشگران نه به زبان تاریخی/ میانجی/ رسمی فارسی، بلکه با زبان محلی‌شان سخن می‌گویند و توجیه‌شان اینست که هر کسی می‌خواهد به شهرشان برود باید زبان آنها را یاد بگیرد؛ اجازه نصب تابلوی مغازه با نام دیگر شهرها و مناطق ایران را نمی‌دهند و... . حالا در این میان عجیب است که دکتر شالچی هیچ‌یک از این موارد را ندیده و یکراست به سراغ شهری رفته که اتفاقا همین الان جزو متنوع‌ترین و متکثرترین شهرهای ایران است.
صفحه اینستاگرام نویسنده
کانال مقدمه
@moghaddames
1.7K viewsAmir Hashemi Moghadam, 19:28
باز کردن / نظر دهید
2022-04-05 21:09:01 رویدادهای هشدار آمیز
امیر هاشمی مقدم : انصاف‌نیوز
۱- نوجوانی در حرم مطهر رضوی، با چاقو به سه روحانی حمله کرده و یکی از آنها را به شهادت می‌رساند.
۲- بلافاصله برخی افراد و جریان‌های خاص با برجسته کردن ملیت افغانستانی و مذهب تسنن مهاجم، شروع به نفرت‌پراکنی می‌کنند.
۳- کلیپ‌هایی در روزهای اخیر منتشر شده که چند اوباش ایرانی در صحنه‌هایی جداگانه، مهاجران افغانستانی را پس از آزار، وادار به توهین به مردم افغانستان و همچنین بزرگان اهل سنت می‌کنند.
۴- در ۴-۳ روز گذشته نوشته‌های زیادی از حضور گسترده مهاجران افغانستانی در ایران و یا کلیپ‌هایی از ورود انبوه‌شان از راه‌های قاچاق به خاک ایران منتشر شده و درباره خطرات این حضور گسترده هشدار می‌دهد.
من از همین گزینه چهارم آغاز می‌کنم. ادعاهای این افراد در چند گزینه خلاصه می‌شود:

الف) حضور گسترده افغانستانی‌ها در ایران تهدید امنیتی جدی به شمار می‌آید.
ب) بیشتر این مهاجران اهل سنت هستند.
ج) مهاجران افغانستانی با زاد و ولد زیاد دارند ترکیب جمعیتی ایران را به هم می‌زنند.
د) اینها به دنبال دریافت شناسنامه ایرانی هستند تا از آن طریق بتوانند به پست‌های سیاسی و امنیتی بالا در کشور دست یابند.
ه) اینها در آینده که ایران به جنگ با کشوری دیگر کشانده شود، قرار است از داخل خنجر به ایران بزنند.
و) همه رویدادهای بالا برنامه‌ریزی کشورهای بیگانه است.
موارد دیگری هم بیان شده که چون بیشتر آنها را در مقدمه «سفرنامه افغانستان» و همچنین کتاب اخیرم «چرا افغانستان برای ایران مهم است؟» شرح داده‌ام، دیگر تکرارشان نمی‌کنم.

اما چند نکته و راهکار:
با حضور تقریبی ۵ میلیون مهاجر افغانستانی در کشور، این حساسیت‌های ایرانیان طبیعی است. در همه جای دنیا هنگامی که شمار مهاجران زیاد می‌شود حساسیت مردم هم بالا می‌رود.
ایران باید با طالبان و پاکستان درباره جلوگیری از ورود مهاجرین غیرقانونی به کشورمان رایزنی جدی کند (بیشتر مهاجرین افغانستانی ابتدا به پاکستان رفته و سپس از آنجا قاچاقی وارد ایران می‌شوند).
ایران باید بر دولت طالبان فشار بیاورد تا از رفتارهای متحجرانه و غیرمنطقی خود (همچون پیشگیری از تحصیل دختران یا اخراج نیروهای متخصص) دست بردارد تا فرار شهروندان افغانستان از کشورشان کاهش یابد.
برخورد جدی با مافیا و باندهای قاچاق انسان از افغانستان به ایران در دستور کار قرار گیرد. بیشتر این قاچاق‌بران افراد شناخته‌شده‌ای هستند.
نهادهای امنیتی ایران منتشرکنندگان کلیپ‌های توهین‌آمیز علیه افغانستانی‌ها و بزرگان اهل سنت را پیدا و مجازات کنند. طبعا با چند مورد پیگیری و برخورد جدی، دیگر کمتر شاهد پخش چنین کلیپ‌هایی خواهیم بود.
رسانه‌های پر مخاطب افغانستان توجیه شوند که ایران توان پذیرش شمار بیشتری از مهاجران را ندارد و از آنان درخواست شود در این زمینه اطلاع‌رسانی کنند.
رسانه‌های پر مخاطب ایران توجیه شوند که با نوشته‌های تحلیلی یا دعوت از کارشناسان، به ابهامات و شبهه‌هایی که برای شهروندان ایرانی پدید آمده پاسخ دهند. برای نمونه توضیح دهند که ایران یکی از کشورهایی است که سخت‌ترین شرایط را برای ارائه شناسنامه و شهروندی به مهاجران دارد و حتی کسانی که همه آن شرایط سفت و سخت را داشته باشند نیز عموما از دریافت شهروندی ایران محرومند. ضمن آنکه تقریبا در همه کشورهای دنیا اعطای شهروندی به مهاجران و پس از آن حضور همان مهاجران دیروزی و شهروندان امروزی در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی پدیده‌ای رایج است. از سوی دیگر ایران جزو اندک‌شمار کشورهایی است که امکانات زیادی برای آموزش فرزندان مهاجران فراهم کرده و پس از دانش‌آموختگی، آنان را از کشور بیرون می‌کند (که عموما به آغوش باز کشورهای دیگر می‌غلتند). هیچ کشوری را سراغ نداریم که به رایگان متخصص و کارشناس و... تربیت کرده و سپس آنها را دوباره به رایگان به کشورهای دیگر ببخشد (البته این مشکل ساختاری ایران است که بسیاری از متخصصان خودش نیز راهی کشورهای دیگر می‌شوند).

اما مهمتر از همه‌ی آنچه در بالا اشاره شد، شخصا میان همه آن ۴ خبر ابتدای یادداشت ارتباط می‌بینم و فکر می‌کنم اگر توطئه خارجی‌ای وجود داشته باشد، بیش از همه در همین اختلاف‌افکنی ایرانی/افغانستانی و شیعه/سنی است. گزارش‌های معتبری در دست است که در افغانستان نیز چند روزی است فضای مشابهی علیه ایران شکل گرفته و در حال گسترش است. بنابراین پیشنهاد جدی اینست که اخبار غیرمعتبر، تحلیل‌های با منابع ناشناس، آمار و ارقام غیرمستند و به‌ویژه سخنان و نوشته‌های تفرقه‌افکنانه را بازنشر ندهیم. معمولا کمی که از رویدادهای شوکه‌کننده (همچون همین حمله به روحانیون در حرم مطهر امام رضا) فاصله زمانی بگیریم، ابعاد دقیق‌تری از آن روشن شده و فضای احساسی فروکش می‌کند.

ایسنتاگرام نویسنده
کانال تلگرامی نویسنده
@moghaddames
3.4K viewsAmir Hashemi Moghadam, edited  18:09
باز کردن / نظر دهید
2022-03-24 21:02:38 روسیه متجاوز است، اما...
امیر هاشمی مقدم: انصاف‌نیوز
امروز در شبکه تراینت (یک شبکه مجازی بین‌المللی ویژه متخصصان گردشگری) طوماری تهیه شده بود برای تحریم همه بخش‌های گردشگری روسیه و همچنین اخراج این کشور از سازمان جهانی گردشگری، به جرم تجاوز به اوکراین. در پاسخ، من توضیحاتی نوشتم که با استقبال زیادی روبرو شد. برگردان فارسی آنرا در اینجا می‌نویسم؛ چرا که نکات مورد اشاره‌ام تنها محدود به حوزه گردشگری نیست.

پروفسور ویکنز عزیز
شما به یکی از مهمترین وظایف اخلاقی و انسانی گردشگری اشاره کردید: تلاش برای گسترش صلح پایدار جهانی. همه ما از چنین هدفی استقبال می‌کنیم. اما آیا روش درستی را انتخاب کرده‌ایم؟ مطمئن نیستم. حداقل نشانه‌های زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد این انتخاب مناسبی نیست.
پیش از اینکه به جزئیات بپردازم، اجازه دهید اشاره کنم که به‌عنوان یک ایرانی، شخصا از دولت روسیه متنفرم. برای من و بسیاری دیگر از ایرانیان این نفرت ریشه عمیق و تاریخی دارد. چرا که:
روسیه حدود دویست سال پیش به ایران حمله کرد و پس از دو جنگ طولانی و نابرابر، تقریباً یک سوم خاک ایران را برای همیشه از ما جدا ساخت؛
روسیه در طول دو سده بعدی بارها به بهانه‌های گوناگون به کشور ما تجاوز کرد؛
بسیاری از ایرانیان آزادی‌خواه را که مخالف این تجاوزها بودند به وحشیانه‌ترین شیوه‌ها کشت؛
از جنبش‌های تجزیه‌طلب در ایران حمایت کرد؛
در سرزمین‌هایی که از ایران جدا کرده بود، زبان فارسی را که گاه پیشینه‌ای هزار ساله داشت، تضعیف کرد و گاه به کلی از بین برد.
و... .
بنابراین موضع من و بسیاری از ایرانیان در برابر روسیه ممکن است با موضع جمهوری اسلامی یکی نباشد. شخصا بارها در رسانه‌های ایران علیه روسیه مطلب نوشته‌ام.
اما پس از حمله روسیه به اوکراین، شاهد تحریم‌های شدیدی علیه این کشور هستیم که در بسیاری از موارد ناعادلانه است؛ چرا که:

به نظر من روسیه ذاتاً یک کشور متجاوز است. زمانی به ایران حمله کرد و حالا به اوکراین. اما چه کسی بهانه لازم را برای حمله به اوکراین به روسیه داد؟ آیا آمریکا در سال 1991 با روسیه پیمانی نبست تا از نزدیک شدن ناتو به مرزهای روسیه جلوگیری کند؟ آیا این تلاش غرب برای الحاق اوکراین به ناتو برخلاف آن پیمان و در واقع تحریک روسیه به حمله نبود؟

آیا تحریم‌های سنگین اعمال‌شده علیه روسیه بیشتر به دولت متجاوز روسیه آسیب می‌رساند یا به مردمش؟ به‌عنوان شهروند کشوری به نام ایران که چهار دهه است تحت شدیدترین تحریم‌ها به سر می‌برد، با اطمینان می‌گویم که این تحریم‌ها بیش از هر چیز مردم روسیه را نابود می‌کند. همان افرادی که در بسیاری از موارد منتقد سیاست‌های دولت روسیه هستند. همانطور که تحریم‌ها علیه ایران مردم ما را نابود می‌کند.

با تحریم گردشگری روسیه دقیقا به چه کسی آسیب می‌زنید؟ هتل‌داران، راهنمایان تور، فروشندگان صنایع دستی، رانندگان تاکسی، صاحبان و کارکنان رستوران‌ها و صدها شغل مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با گردشگری، چه نقشی در تهاجم دولت روسیه به اوکراین داشتند؟

آیا فقط روسیه متجاوز است؟ آیا دولت آمریکا و برخی دولت‌های دیگر تاکنون به هیچ کشوری حمله نکرده‌اند؟ ایالات متحده به بهانه نابودی طالبان، 20 سال بسیاری از شهروندان بی‌گناه افغانستان را کشت. اما سال گذشته افغانستان را دو دستی تقدیم طالبان کرد. اکنون چه کسی مسئول نابودی گردشگری در افغانستان است؟ به‌عنوان کسی که مدخل «افغانستان و گردشگری» را در دایرةالمعارف بین‌المللی گردشگری (انتشارات اسپرینگر) نوشته‌ام، امیدی اندک به توسعه گردشگری در افغانستان و گسترش صلح از این راه داشتم؛ امیدی که اکنون کاملاً از بین رفته. امیدوارم شما نیز همچون آن خبرنگاری نباشید که می‌گفت چون اوکراینی‌ها بلوند و چشم‌آبی هستند، بنابراین با عراقی‌ها، افغانستانی‌ها و خاورمیانه‌ای‌ها تفاوت دارند و باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند.

آیا احساس نمی‌کنید که تحریم‌ها علیه روسیه بسیار افراطی شده؟ دوره‌های زبان روسی در برخی دانشگاه‌ها بسته شده؛ کتاب‌های نویسندگان روسی 150 سال پیش اکنون ممنوع شده؛ تیم‌های ورزشی، هنرمندان، اساتید دانشگاه و... روسی که تهاجم کشورشان به اوکراین را محکوم نمی‌کنند، یک به یک محروم می‌شوند (صرف نظر از اینکه اگر این کار را انجام دهند، دولت روسیه با آنها برخورد می‌کند و ممکن است زندانی شوند)؛ برخی اماکن عمومی مانند رستوران‌ها و... اجازه ورود به مشتریان روسی را نمی‌دهند و حتی گاهی با الفاظ زشت به آنها توهین می‌کنند.

بنابراین شخصاً به‌عنوان یک ایرانی که چهار دهه طعم تحریم را چشیده و البته منتقد سرسخت دولت روسیه به‌عنوان یک دولت متجاوز است، از همکارانم در شبکه تراینت دعوت می‌کنم بیشتر در این زمینه فکر کرده و سپس تصمیم درستی بگیرید.
با احترام

صفحه اینستاگرام نویسنده
کانال تلگرامی مقدمه
@moghaddames
9.2K viewsAmir Hashemi Moghadam, edited  18:02
باز کردن / نظر دهید
2022-03-17 21:49:41 دفاع از حقوق حیوانات یا رفتارهای احساساتی؟
امیر هاشمی مقدم: انصاف‌نیوز
به‌عنوان کسی که سال‌هاست دارم از حقوق جانوران دفاع می‌کنم (و مثلا همین چند روز پیش هم در نقد خرید ماهی قرمز برای سفره هفت‌سین در همین کانال نوشتم)، گاهی احساس می‌کنم باید از دست برخی طرفداران حقوق حیوانات به خداوند پناه برد.
کلیپ زیر نشان می‌دهد چگونه یک خانم ظاهرا طرفدار حقوق سگ‌ها، جلوی یک مرد روستایی را گرفته و سگی که برای گله‌داری خریداری کرده را به زور از او می‌گیرد؛ با این توجیه که آن مرد لابد برای شهرداری کار می‌کند و می‌خواهد سگ یادشده را بکشد. مرد به جان چهار فرزندش سوگند می‌خورد که برای شهرداری کار نمی‌کند و سگ را برای گله‌داری خریده. اما دختر مدافع حقوق سگ‌ها به خودش و چهار فرزندش توهین زشتی می‌کند. اسف‌بار اینکه مادر آن دختر هم دارد از این رفتار پر افتخار دخترش فیلم می‌گیرد و به التماس‌های مرد روستایی برای میانجی‌گری توجهی نمی‌کند.
شوربختانه بسیاری از رفتارهایی که ظاهر محیط زیست‌گرایی و حیوان‌دوستی دارد، دقیقا در جهت خلاف این اهداف عمل می‌کند. برای نمونه اکنون جمعیت سگ‌های خیابانی و بیابانی (و به‌طور کلی آنچه سگ ولگرد نامیده می‌شود) ‌بسیار زیاد شده و خود اینها یکی از اصلی‌ترین خطرات برای محیط زیست ایران هستند. بسیاری از گونه‌های جانوری کمیاب ایران از سوی همین گله‌های سگ ولگرد مورد حمله قرار گرفته و خیلی اوقات با تهدید جمعیتی روبرو شده. در برخی جزایر ایرانی خلیج فارس تا چند سال پیش گله‌های آهو را می‌شد حتی در کوچه و خیابان‌ها نیز دید. اما اکنون تقریبا چنین چیزی محال است. چرا که یا به‌طور کلی این آهوان از میان رفته‌اند و یا آنکه شمارشان بسیار کاهش یافته و به اندازه‌ای نیست که بتوان به سادگی دیدشان. یکی از دلایل این پدیده، گله‌های سگ ولگردی است که به آنها حمله کرده و این آهوان را شکار می‌کنند (البته آلودگی‌های محیط زیستی به‌ویژه در بخش نفت و همچنین شکار غیرقانونی نیز از دیگر دلایل عمده این کاهش شمار آهوان در جزیره‌های خلیج فارس است). پیشنهاد می‌کنم این یادداشت عادل نیکجو که چند وقتی است برای انجام پایان‌نامه دکترایش در قشم به سر می‌برد را در اینستاگرام بخوانید.
همچنین کلیپ‌هایی در دست است که نشان می‌دهد چگونه گله‌های سگ در برخی نقاط ایران به پلنگ، خرس و گراز حمله کرده و آنها را می‌کشند. احتمالا یوزپلنگ و برخی گونه‌های دیگر نیز چنین تجربیاتی در برخورد با گله‌های سگ ولگرد داشته باشند. دقیقا دو شب پیش که از تهران به اصفهان می‌رفتم، در یکی از جایگاه‌های پمپ بنزینِ سر راه، گله‌ای از سگ‌ها که شاید شمارشان بیش از ۲۰ تا بود آنجا ایستاده و به برخی از خودروها حمله می‌کردند. موارد مشابه دیگر نیز گاهی این‌سو و آن‌سو دیده می‌شود. اینها هشدارهایی جدی است که نباید به سادگی از کنارشان گذشت.
شخصا تا چند سال پیش معمولا در خودرو نان خشک، استخوان و... داشتم و هر کجا سگ ولگردی می‌دیدم غذایش می‌دادم. اکنون اعتراف می‌کنم که آن رفتارم به شدت نادرست بوده و باعث می‌شد ساختار و نظم «تنازع بقا» و «انتخاب اصلح» را به هم بزنم و به رشد جمعیت سگ‌ها که چنانچه نامتعادل باشد، تهدیدی است علیه دیگر گونه‌های جانوری بعضا کمیاب و در خطر انقراض، کمک کنم.
البته سال‌هایی که در ترکیه دانشجو بودم، همراه دیگر دانشجویان به وضعیت سگ‌ها و دیگر جانوران رسیدگی و مثلا آنها را تغذیه می‌کردم. اما در ترکیه عموما برنامه‌های عقیم‌سازی و واکسیناسیون این حیوانات به‌طور منظم و جدی انجام می‌شود (این یادداشتم را که به مقایسه شرایط سگ‌های ولگرد در ایران و ترکیه پرداخته و در واقع نقدی بوده بر یکی از موضع‌گیری‌های دکتر حسین آخانی عزیز، توضیحات بیشتری در این باره می‌دهد).
به نظر می‌آید در سال‌های اخیر در بسیاری از زمینه‌ها دچار افراط و تفریط شده‌ایم. حقوق حیوانات و محیط زیست نیز یکی از آنهاست. از یکسو شهرداری‌ها و برخی از دیگر نهادهای مسئول در این زمینه برنامه‌های عمدتا غیر کارشناسانه (همچون اجیر کردن تفنگداران برای کشتار بی‌رحمانه سگ‌ها) در پیش می‌گیرند و از سوی دیگر برخی از مردم در واکنش به چنین رفتارهایی، با غذارسانی به سگ‌ها و گربه‌های خیابانی و نیز برخی رفتارهای احساساتی (همچون آنچه در کلیپ زیر می‌بینیم) از آن لبه‌ی بام می‌افتند.
یادآوری: این یادداشت به قلم کسی است که تاکنون ده‌ها یادداشت در دفاع از حقوق جانوران و محیط زیست در رسانه‌ها نوشته، اما اکنون از رفتارهای احساسی برخی ایرانیان در زمینه دفاع از حیوانات و نیز تهدیدهای این حیوانات علیه دیگر گونه‌های جانوری و محیط زیست به شدت نگران است.‌

اینستاگرام نویسنده

کانال تلگرامی نویسنده
@moghaddames
2.2K viewsAmir Hashemi Moghadam, edited  18:49
باز کردن / نظر دهید
2022-03-12 21:21:28 حمایت از کالای ایرانی
امیر هاشمی مقدم
این‌ یادداشت را سه سال پیش که به نام #حمایت_از_کالای_ایرانی نامگذاری شده بود، منتشر کردم.
این روزها جنب و جوش در بازار زیاد است و همه در پی خرید نوروزی. بیش از همه، بازار پوشاک و کفش داغ است. در این زمینه دست‌کم ما هنوز کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی‌ای داریم که هم بهای مناسبی دارند و هم کیفیت‌شان قابل قبول است. در بسیاری موارد، بهای این کالاها کمتر از نصف بهای کالای مشابه خارجی است، در حالی‌که اگر کیفیت کالای ایرانی از کالاهای خارجی بیشتر نباشد، کمتر هم نیست. برخی از برندهای پوشاک ایرانی، به جز همسایگان و کشورهای نزدیک، در کشورهای اروپایی نیز پخش شده و به فروش می‌رسد.
اگر هر یک از ما پوشاک و کفش‌مان را از کالاهای ایرانی بخریم، می‌توانیم از اخراج شماری از هم‌میهنان که در این کارگاه‌ها و کارخانه‌ها کار می‌کنند، پیشگیری کنیم.
فهرست زیر درباره پوشاک و کفش تولید داخل را، از دوستان و آشنایان، و همچنین برخی وبسایت‌ها (همچون برندکده، وبلاگ زیست یا حمایت از کالای ایرانی) گرفتم. چند موردش هم تجربه شخصی خودم بود.
در فهرست زیر، روی هر کدام که رنگ آبی دارد اگر کلیک کنید، شما را به وبسایت آن تولیدی می‌برد و از آنجا می‌توانید شعبه‌هایش، کالاهایش و بهای آنها را ببینید. اگر هم وبسایتش نیست یا نزدیک‌تان شعبه ندارد، دست‌کم نگاهی به فهرست بیندازید تا نام‌ها به چشم‌تان آشنا باشد و اگر در فروشگاهی دیدید، بدانید کالای میهنی و با کیفیت است. همچنین چینش نام‌ها بر پایه کیفیت نیست، بلکه نام‌های ایرانی در آغاز و سپس نام‌های دیگر آمده است. دست آخر اینکه این فهرست (با آنکه تهیه‌اش بیش از چند روز زمان بُرد) به هیچ وجه کامل نیست و حتی یک-دهم پوشاک و کفش با کیفیت ایرانی را هم معرفی نکرده است. تنها گامی است در این راه.

پوشاک بیرون‌پوش آقایان:
هاکوپیان، جامینه، زاگرس پوش، آرشاک، دامات، خانه مد راد، خانه پیراهن ایرانیان، تن ریس (بادی اسپینر)، جامعه، سالیان، مطهری، برک، گراد، ماکسیم، برندس، ایکات، ال سی من، موکارلو، زاگروتی، ایکات، نیو وان، پیکسل و...

پوشاک بیرون‌پوش بانوان:
جامک، انارگل، نوین فرم، لالوند، سالیان، پرشین کت وات، هانزا، پوپو، تولین، اریکا، ویچی، تولیکا، طیطه، لوماری، دوشز، مدیسکو، ریمارتی، برندز، حریر پردیس شهریار (hps)، تی تی، لورنزو و...

پوشاک نیمه‌رسمی مردانه یا زنانه:
جامه بافت، جامه‌پوش آرا، تن‌درست، پاتن جامه، سله‌بن، جورابان (تنها جوراب) و...

پوشاک خانه و راحتی مردانه یا زنانه:
نیکوتن پوش، ایران نخ‌باف، آریان نخ‌باف، رویین‌تن پوش، ناربن، افراتین، پاردایس، دنیس تریکو، ساروک، مادام و...

پوشاک ورزشی:
تعطیلات (هالیدی)، آریا، یوسف جامه، بارثاوا، تکنیک، مروژ و...

کفش:
اسف‌بار است که بسیاری از کفش‌های تولید میهن، با آنکه به اروپا و دیگر کشورها صادر می‌شود، در برخی فروشگاه‌ها به نام کفش خارجی به فروش می‌رسند تا نظر مشتری را به خود بکشانند. کفش تولید ایران از پیش از انقلاب هم شهرت زیادی داشت و اکنون نیز کمابیش راهش را ادامه می‌دهد. برای نمونه همین کفش طبی ایرانی‌ای که اکنون پوشیده‌ام را در سال 1392 خریدم و بیشتر روزهای سال به پا دارم. بیش از پنج سال از خریدش گذشته و مطمئنم بیش از پنج سال دیگر هم به خوبی برایم کار می‌کند. پیش از آن هم یک جفت کفش طبی ایرانی دیگر داشتم که در کمال ناباوری، هشت سال و نیم هم با آنها به دانشگاه می‌رفتم و هم به کوهنوردی و پیاده‌روی. تا آنجا که وقتی هنگام پایین آمدن از قله دماوند بالاخره کف‌شان پاره شد، سوگنامه‌ای برای‌شان در روزنامه قانون نوشتم (اینجا). همچنین باید از کفش‌های تولید تبریز یاد کرد که بیشترشان کم‌نظیرند. رتبه دوازدهم ایران در تولید کفش در جهان می‌تواند باز هم ارتقا یابد. برخی از صدها تولیدی کفش ایرانی عبارت است از: آذرهنر، البرز، همگام، شوپا، فرزین، پاما، شیما، نهرین، بهشتیان، نسیم، آبرنگ، سی سی (دست‌دور)، آداک، ویوا و...

کیف و کفش چرم:
نوین، درسا، کاکتوس، مارال، مشهد، دیبا، آریا، شیفر، تکیف، بوفالو سفید، پاندورا و ساینا (این دو تولیدی چرم آخری، کفشهایی با رویه چرمی و کف طبی هم درست می کنند) و...

پوشاک کودک و نوجوان:
سها، فرشید، آشور، سیب سبز، آدمک، پرنیان، نیکا، نیلی، آی‌تک کیدز، هپی لند و...

این فهرست را به هر شیوه‌ای که می‌دانید، به دیگران نیز پیشنهاد دهید. اگر خودتان هم کفش یا پوشاک ایرانی خوب دیگری را می‌شناسید، به این فهرست افزوده و سپس برای دیگران بفرستید. کپی کردن این فهرست و پاک کردن نام نویسنده یا کانال آن هم آزاد است. مهم اینست که کالاهای خوب ایرانی را به دیگران شناسانده و از انها پشتیبانی کنیم. سهم من و شما در کمک به اقتصاد کشورمان از همین کارها آغاز می‌شود.
کانال مقدمه
@moghaddames
3.2K viewsAmir Hashemi Moghadam, 18:21
باز کردن / نظر دهید
2022-03-11 21:58:31 چرا نباید ماهی قرمز خرید؟
امیر هاشمی مقدم: فرارو
اگر حتی یک سال کامل در این کانال چیزی ننویسم، نزدیک نوروز که می‌شود حتما باید در نقد خرید ماهی قرمز یادداشت بنویسم. امسال دقیقا ۱۴ سال است که در این باره کوشش می‌کنم. حتی برخی سال‌ها از جیبم در این راه هزینه‌های قابل توجهی کرده‌ام. این بار نیز در نزدیکی نوروز، چکیده‌ای از نوشته‌های قدیمی‌ام را در اینجا بازنشر می‌کنم؛ به امید اینکه دست‌کم چند نفری را از خرید ماهی قرمز پشیمان گردانم.
اصلی‌ترین دلیلی که برای خرید ماهی قرمز بیان می‌شود، سنت بودن آن برای ایرانیان است. این در حالی است که از میان ده‌ها نوروزنامه، سفرنامه، خاطرات، نقاشی و... که به ابعاد گوناگون نوروز اشاره داشته‌اند، هیچ منبع و سندی درباره وجود ماهی قرمز در سفره هفت‌سین وجود ندارد. اینکه نام ماه پیش از نوروز حوت (ماهی) بوده، شب نوروز ماهی‌پلو می‌خوریم یا حتی وجود ماهی قرمز در حوض برخی کاخ‌ها، هیچ‌کدامش دلیلی بر نهادن ماهی بر سفره هفت‌سین نیست.
بسیاری از افراد بر این باورند که مخالفت با ماهی قرمز یا سبزه نوروزی در راستای حذف سنت هفت‌سین و نوروز است و توسط دشمنان فرهنگ ایران بیان می‌شود. به‌عنوان کسی که کارشناسی ارشد ایران‌شناسی فرهنگی خوانده و شمار یادداشت‌ها و مقالاتی که در پشتیبانی از فرهنگ و تمدن ایرانی نوشته‌ام، بسیار بیشتر از مطالبم درباره محیط زیست و حقوق حیوانات است، این را نمی‌پذیرم. هرچند شیوه برخورد برخی مسئولین با فرهنگ و تمدن ایرانی به گونه‌ای بوده که چنین شائبه‌هایی را شکل داده است.
خرید ماهی قرمز، کاری غیراخلاقی است. سالانه بیش از 10 میلیون ماهی قرمز در نوروز می‌میرد. آنهایی هم که زنده می‌مانند، حدود دو هفته باید در فضای بسیار کوچکی که گاهی کمتر از دو برابر درازای بدن آنهاست، به سر ببرند. فرض بگیریم ماهی قرمز سنتی ایرانی بوده (که دوباره پافشاری می‌کنم هرگز چنین نبوده است). آیا یک سنت نادرست را باید دوام داد؟
خرید ماهی قرمز، آسیب‌های جدی به محیط زیست می‌زند. برای نمونه، آن معدود ماهیانی که تا سیزده به‌در زنده می‌مانند، عموماً در برکه‌ها، دریاچه‌ها و رودخانه‌ها رهاسازی می‌شوند، ماهی قرمز جزو گونه‌های مهاجم شناخته می‌شود که تخم دیگر ماهی‌ها را می‌خورد. ضمن آنکه رهاسازی آن در محیطی که متعلق به این گونه نباشد، می‌تواند باعث سرایت بیماری از آن به دیگر گونه‌های آبزی شود.
همچنین خرید ماهی قرمز بازاری ایجاد کرده برای دیگر انواع جانداران. در کنار ماهی قرمز، گونه‌های کمیابی از لاک‌پشت و سمندر و... هم عرضه شده که برخی‌شان (همچون سمندر لرستانی) کمیاب و در خطر انقراض‌اند.
البته برای دلایل بالا، چهار دسته نظر مخالف بیان می‌شود که پاسخ‌شان را در زیر می‌نویسم.
«این ماهی‌ها که می‌میرند، چه فرقی با ماهی‌ها، مرغ، گاو و گوسفندهایی که می‌کشیم و می‌خوریم دارند؟».
باید پاسخ داد که آنها را برای خوردن و تامین نیاز بدنمان می‌کشیم، اما ماهی قرمز را برای خودخواهی‌های‌مان، یا فرو نشاندن بهانه‌گیری کودکان‌مان (که هر دو نادرست است) به کام مرگ می‌کشانیم.
«وقتی این همه حقوق انسان‌ها نادیده گرفته می‌شود، چه اصراری است بر حقوق حیوانات؟».
یکم اینکه انسانها خودشان حق خودشان را ضایع می‌کنند. یعنی یک هم‌نوع خودشان است نه جانوری دیگر. نکته دوم اینکه بیشتر مواقع (و نه همیشه) حق یک انسان را به دلیل تفاوت دیدگاه از بین می‌برند. یعنی مثلاً اگر کسی خلاف دیدگاه زورمندان رفتار کند، با وی برخورد می‌کنند. اما به یک جانور زبان‌بسته با چه توجیهی می‌توان ستم کرد؟
«در همه جای دنیا از اینگونه رفتارها با جانوران، همچون گاوبازی وحشیانه در اسپانیا، روز شکرگذاری که همراه با کشتار بوقلمون‌ها در امریکا است و... دیده می‌شود».
انجام یک رفتار نادرست در جایی دیگر، آنرا توجیه نمی‌کند. در اسپانیا و امریکا و دیگر جاهایی که رفتار نامناسبی با جانداران صورت می‌گیرد، اعتراض‌های بسیاری هم بیان می‌شود. اما کاش ما در زمینه‌های دیگر مانند این کشورها عمل کنیم: سرانه مطالعه‌شان، فرهنگ رانندگی‌شان، وجدان کاری‌شان و... سرمشق‌های بهتری هستند تا آزار جانوران.
«پرورش و فروش ماهی، برای چند هزار ایرانی شغل ایجاد کرده است». یکم اینکه این شغل بسیار کوتاه‌مدت و موقت است. دوم اینکه این کارآفرینی و تجارت سیاه است و نمی‌توان با این سخن، آنرا توجیه کرد. وگرنه کشت و فروش مواد مخدر، چوب‌بری از جنگل‌ها و ده‌ها شغل کثیف دیگر هم توجیه‌پذیر می‌شود.

دست آخر آنکه سنت‌های نیکوی‌مان را نگاهبانی کنیم، هفت‌سین نوروزی را برپا سازیم، اما سال نو را با کشتار جانداران بی‌گناه آغاز نکنیم. اگر حتی یک ماهی نخریم، یعنی به یک ماهی شانس زنده ماندن داده‌ایم.

اگر این یادداشت را پسندیدید، به دیگران هم توصیه کنید ماهی قرمز نخرند.
کانال مقدمه
@moghaddames
3.0K viewsAmir Hashemi Moghadam, 18:58
باز کردن / نظر دهید
2022-03-03 22:30:36 تحریم فرهنگ ایرانی و زبان فارسی
امیر هاشمی مقدم
به تازگی از سفر عمان برگشته‌ام. پیش از سفر، در کنار مقالات و کتاب‌هایی که درباره این کشور می‌خواندم، طبیعتا کتاب «لونلی پلنت» نیز از اصلی‌ترین منابعم بود. بخش عمان این کتاب با این جمله آغاز می‌شد:
«چرا [به عمان] برویم؟ در مسجد جامع مسقط [منظور مسجد سلطان قابوس است] فرش دستباف زیبایی وجود دارد؛ چیزی که زمانی بزرگترین فرش جهان بود، تا آنکه مسجد جامع ابوظبی در امارات متحده عربی این رکورد را شکست» (p: 341).
جالب و بلکه اسف‌بار اینکه هر دوی این فرش‌ها کار قالی‌بافان ایرانی است، اما اشاره‌ای به ایرانی بودن آنها نشده. البته در لابلای صفحات آتی کتاب به این مورد پرداخته، اما در حاشیه.
کلا به نظر می‌آید فرهنگ ایرانی و زبان فارسی در عرصه بین‌المللی به شدت دارد به حاشیه رانده می‌شود. فرش و پسته و زعفران و... که نام‌شان با ایران گره خورده نیز، نام ایران کم کم دارد از آنها کنده می‌شود. بگذارید با مثال‌هایی بیشتر توضیح بدهم:
حتما پیش آمده که کالایی خریده باشید (مثلا رایانه، گوشی تلفن همراه، تلویزیون، دستگاه آبمیوه‌گیری و...) و دفترچه راهنمایش به ترکی و عربی و انگلیسی است، اما زبان فارسی ندارد. دلیلش در بیشتر موارد تحریم ایران است که باعث می‌شود ما کالاهای‌مان را با بهایی بیشتر از کشورهای واسطه (همچون امارات یا ترکیه) خریداری کنیم و شرکت سازنده نیز طبیعتا دفترچه راهنما به زبان همان کشورها تهیه کرده است.
خیلی از این کالاهایی که می‌خریم، ممکن است نیاز به نصب نرم‌افزار خاصی داشته باشد که روی وبسایت شرکت سازنده در دسترس است. اما هنگام تلاش برای دانلود آنها با پیغام «این خدمات در کشور شما ارائه نمی‌شود» روبرو می‌شویم که دلیلش باز هم تحریم ایران است.
خیلی از نرم‌افزارهایی که می‌خریم یا دانلود می‌کنیم، به زبان‌های گوناگون و متنوع خدمات ارائه می‌دهند. بخش منوی زبان آنها را که باز می‌کنی گاهی با نام زبان‌هایی روبرو می‌شوی که در عمرت حتی یکبار هم نشنیده‌ای. اما خبری از زبان فارسی در میان‌شان نیست. دلیلش شوربختانه باز هم همان تحریم ایران است.
خیلی از کالاهای ایرانی که اصلا شهرت‌شان در جهان با نام ایران گره خورده، به دلیل همان تحریم‌ها امکان صادرات نداشته یا در این زمینه محدودیت دارند. بنابراین افراد واسطه (عمدتا سودجو) آنها را به نام کالاهای تولیدی کشورهای دیگر به بازارهای جهانی عرضه می‌کنند.


حالا که این روزها خبر از نزدیک بودن توافق وین برای برداشته شدن بخشی از تحریم‌ها به گوش می‌رسد، واقعا خوشحالم. حتی برداشته شدن یک تحریم هم یک گام به رها شدن فرهنگ ایرانی و زبان فارسی یاری می‌رساند. یادم نیست این سخن به‌جا و درست را از چه کسی و کجا خواندم؛ اما نوشته بود فرهنگ و اندیشه ایرانی و زبان فارسی در درازای تاریخ با تجارت و کالای ایرانی بوده که به دوردست‌ها، حتی تا چین می‌رفته. اگر تجارت و صادرات کالای ایرانی محدود و دربند شود، فرهنگ ایرانی و زبان فارسی نیز دربند خواهد بود و روز به روز فرسوده‌تر خواهد شد. از همین روست که دست تیم مذاکره‌کننده ایرانی را می‌بوسم و امیدوارم اندک اندک به سوی برداشتن دیگر تحریم‌های ظالمانه نیز گام برداریم تا ققنوس فرهنگ ایرانی بیش از این خاکستر نشود. فراموش نکنیم که تحریم‌های ظالمانه فرهنگی و زبانی به هیچ وجه زیانش کمتر از تحریم اقتصادی و بانکی نیست.

پی‌نوشت ۱: عکس‌ها و توضیحات سفر به عمان را در صفحه اینستاگرامم در اینجا (کلیک کنید) ببینید و بخوانید.
پی‌نوشت ۲: لونلی پلنت مجموعه کتاب‌هایی است که درباره بیشتر کشورهای جهان، برای راهنمایی گردشگران تهیه شده است. در هر کتاب به مهمترین جاذبه‌های یک کشور، چگونگی دسترسی به آنها، هتل‌ها، رستوران‌ها، قهوه‌خانه‌ها، دفاتر خدمات گردشگری، دفاتر اجاره خودرو، شماره تلفن‌های ضروری و... می‌پردازد. این مجموعه مورد توجه و علاقه جهانگردانی است که ترجیح می‌دهند سفری بدون تور و البته ارزان به کشورهای دیگر داشته باشند.

کانال مقدمه
@moghaddames
2.6K viewsAmir Hashemi Moghadam, edited  19:30
باز کردن / نظر دهید