2022-09-08 01:55:36
مقدمه کتاب هادی فرز
بسم الله الرحمن الرحیم
فرداشب قرار است انشاءالله با بچه های دانشگاه مالک اشتر به زیارت کربلا و اربعین مشرف شویم. گفتم همین امشب مقدمه این کتاب را بنویسم تا راحتتر بتوانند درباره آن تصمیم بگیرند.
شاید یک سال است که چیز قابل و در خورِ توجهی ننوشتم. ترجیح دادم در این یک سال، فقط بخوانم و با اهل فن گفتگو کنم. تا اینکه سه ماه قبل از محرّم، تماس گرفتند و برای منبر دهه اول محرم در تهرانپارس دعوتم کردند. نمیدانم چه شد که از همان شب، چندین مطلب و سوژه درذهنم نقش بست. هر روز که میگذشت و به محرم نزدیک تر میشدیم، احساس من درباره طرحی که در ذهنم بود قوی تر میشد و با استفاده از پرونده ها و قضایای واقعی، اصل طرح در ذهنم شفاف تر گشت.
با چند استاد و رفیق شفیق مطرح کردم. از بهزاد بهزادپور که دستبوسش هستم تا یکی دو نفر از همکارانم که اهل دل اند و در به در اباعبدالله الحسین، هر جا این طرح را مطرح کردم، بیش و پیش از اینکه به استخوان بندی طرح و چفت و بست ماجراها بپردازیم، دقایقی نمیگذشت که نشست طرح و ایده تبدیل به مجلس روضه میشد و دل ها را با خودش به جاهای عجیبی میکشاند. حتی با یکی از کارشناسان امنیتی که بسیار محبت دارد، وقتی طرح را توضیح دادم، گفت که خیلی حالم با آن خوب است و این کار را به کارهای دیگر اولویت بده!
این را گفتم که عرض کنم که این داستان، حداقل از دو سه ماه قبل از محرم، حال ما را خوب و خوش کرد تا شب اول محرم ...
وقتی شب اول محرم از مجلس هیئت برگشتم، حس میکردم کلمات از سینه و حنجره و سر و چشمانم سرازیر میشود. داشت آن طرحی که ماه ها به آن مبتلا بودم، کم کم به دنیا می آمد. خودم را پای لب تاپم دیدم. وقتی به خودم آمدم، دیدم شب نوزدهم محرم الحرام است و در نوزده شب توانستم آن را به عنایت امام حسین علیه السلام تمام کنم.
اقرار میکنم که شبی نبود که در لا به لای کلمات گریه نکنم و آه نکشم. به خاطر همین، امسال که گذشت، دهه محرم برای من، نوزده شب بود. البته آن نوزده شب، تنها نبودم. بالغ بر سی هزار نفر در هر شب، لطف داشتند و قسمت به قسمت این داستان را با آنها به اشتراک گذاشتم. به تشویق اساتید و اعضای مهربان کانالم تصمیم گرفتم آن را برای چاپ آماده کنم.
محبت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام انسان را زود به مقصد می رساند. چنانچه در روایات میفرمایند: «کلنا سفن النجاة و سفینة الحسین اسرع» همة ما اهل بیت علیهم السلام کشتی های نجاتیم، ولی کشتی امام حسین علیه السلام سریع تر است و وقتی حرکت می کند، سایر کشتی ها کنار می کشند و راه را برای آن باز می کنند.
وسعت كشتی نجات اباعبدالله الحسین علیه السلام را زمانی میتوان درك كرد كه در قياس كشتی حضرت نوح گذاشته شود؛ در آن كشتی حضرت نوح به فرزند خطاكار خود اجازه ورود نداد اما اساسا كشتی امام حسين علیه السلام برای جای دادن گنهكاران و خطاكاران مسلمان و حتی ساير ملل مثل يهود و نصاری بنا شده است. كما اينكه ساير اديان هم با توسل به امام حسين علسه السلام حاجات فراوان گرفتند و در سر زبانها مشهور است.
سرعت نجات در توسل و گريه برای امام حسين علیه السلام از اين بخش روايت فهميده میشود كه فرمودهاند « مَا مِنْ بَاكٍ یَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ سلام الله علیها وَ أَسْعَدَهَا عَلَیْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا.... » هيچ چشم و اشكى نزد خدا محبوبتر از چشم و اشکى نيست كه بگريد و بر آن حضرت جارى گردد و هيچ گريهكنندهاى نيست كه بر آن جناب بگريد مگر آنكه گريهاش به حضرت فاطمه سلام الله علیها به عنوان هديهای رسيده و آن بانو را خوشحال مىكند و نيز گريهاش به حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسيده و بدين وسيله حق ما را ادا كرده، حقی كه هيچ عملی نمیتواند اين حق را ادا كند.
امام حسین متعلق به همه است و حرارتی که در قلب و جان آدمیان انداخته، منحصر به قشر و تیپ خاصی نیست. همه دلگرم از محبتش هستند و دلهای همه آدمیان به شور و شوق او میتپد.
الهی به حق امام حسین علیه السلام، علاوه بر قشر کتابخوان، این کتاب را به دست همه هادی فِرزها و لوتی و داش مشتی هایی برسان که راه زندگیشان را اشتباه رفته و مسیر درستی را انتخاب نکرده اند. کسانی که فقط یک اشاره از حضرت دوست آنها را بس است تا برگردند.
و الهی این کتاب، ذخیره دنیا و آخرتم باشد. ذخیره روزی که «يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ.»
محمدرضا حدادپور جهرمی
تهران/ تابستان 1401
197 views22:55