#مطلب_روز آذر ۱۳۳۲؛ واپسین سخنان و دفاع دکتر مصدق در دادگاه ف | مصدق به روايت تاريخ و اسناد
#مطلب_روز آذر ۱۳۳۲؛ واپسین سخنان و دفاع دکتر مصدق در دادگاه فرمایشی آری، تنها گناه من و گناه بزرگ و بسیار بزرگ من این است که صنعت نفت ایران را ملی کردهام و بساط استعمار و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی عظیمترین امپراتورهای جهان را از این مملکت برچیدهام و پنجه در پنجهی مخوفترین سازمانهای استعماری و جاسوسی بینالمللی در افکندهام و به قیمت از بین رفتن خودم و خانوادهام و به قیمت جان و عرض و مالم! خداوند مرا توفیق عطا فرمود تا با همت و ارادهی مردم آزادهی این مملکت بساط این دستگاه وحشتانگیز را در نوردم. من طی این همه فشار و ناملایمات، این همه تهدید و تضییقات از علت اساسی و اصلی گرفتاری خود غافل نیستم و به خوبی میدانم که سرنوشت من باید مایهی عبرت مردانی شود که ممکن است در آتیه در سراسر خاورمیانه درصدد گسستن زنجیر بندگی و بردگی استعمار برآیند... حیات و عرض و مال و موجودی من و امثال من در برابر حیات و استقلال و عظمت و سرافرازی میلیونها ایرانی و نسلهای متوالی این ملت کوچکترین ارزشی ندارد و از آنچه برایم پیش آوردهاند هیچ تأسف ندارم و یقین دارم وظیفه تاریخی خود را تا سرحد امکان انجام دادهام. من به حس و عیان میبینم که این نهال برومند در خلال تمام مشقتهایی که امروز گریبان همه را گرفته است به ثمر رسیده است و خواهد رسید. عمر من و شما و هر کس چند صباحی دیر و یا زود به پایان میرسد. ولی آنچه میماند حیات و سرافرازی یک ملت مظلوم و ستمدیده است… چون از مقدمات کار و طرز تعقیب و جریان دادرسی معلوم است که در گوشه زندان خواهم مرد و این صدا و حرارت را که همیشه در کار خیر بکار بردهام خاموش خواهند کرد و دیگر جز این لحظه نمیتوانم با هموطنان عزیز صحبت کنم، از مردم رشید و عزیز ایران مرد و زن تودیع میکنم و تاکید مینمایم که در راه پرافتخاری که قدم برداشته اند از هیچ حادثهای نهراسند و یقین بدانند که خدا یار و مددکار آنها خواهد بود. محمد مصدق در محکمه نظامی -جلیل بزرگمهر- ص ۷۷۸-۷۷۹ @mohammadmosaddegh