Get Mystery Box with random crypto!

#مطلب_روز کناره‌گیری ناگهانی دکتر مصدق از نخست وزیری در ۲۵تیر | مصدق به روايت تاريخ و اسناد

#مطلب_روز کناره‌گیری ناگهانی دکتر مصدق از نخست وزیری در ۲۵تیرماه ۱۳۳۱؛ چرا دکتر مصدق دست به چنین کاری زد؟
دکتر مصدق در ساعت ۸ شب بیست و پنجم تیرماه ۱۳۳۱ بدون اطلاع دوستان، همکاران، مشاوران یا وزیران کابینه استعفانامه‌ی خود را برای شاه به کاخ سعدآباد ‌فرستاد:
پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی
چون در نتیجه تجربیاتی که در دولت سابق بدست آمده پیشرفت کار در این موقع حساس ایجاب می‌کند که پست وزارت جنگ را فدوی شخصاً عهده‌دار شود و این کار مورد تصویب شاهانه واقع نشد البته بهتر آن است که دولت آینده را کسی تشکیل دهد که کاملاً مورد اعتماد باشد و بتواند منویات شاهانه را اجرا کند. با وضع فعلی ممکن نیست مبارزه‌ای را که ملت ایران شروع کرده است پیروزمندانه خاتمه دهد. فدوی دکتر مصدق ۲۵ تیر ۱۳۳۱
خط مشی مصدق در خودداری دولت از دخالت ناروا در انتخابات بسیار به سود مخالفان تمام شد. دربار، فرماندهان ارتش و اعیان محلی ترتیبی دادند که در بسیاری استانها و مناطق روستایی، مخالفان دولت انتخاب شوند، مثلا با حمایت دربار، مهدی میراشرافی که سیاست پیشه ای بدنام بود به نمایندگی از مشکین شهر آذربایجان انتخاب شد[شهری که هیچ ارتباط و زمینه ای در آن نداشت] سید حسن امامی(امام جمعه) نیز که روحانی شاه دوستی بود نماینده شهر کردنشین و سنی مذهب مهاباد شد، شهری که هیچگاه یه آنجا سفر هم نکرده بود.
تلاش شاه برای انجام تقلبات انتخاباتی در شهرستان ها تا حدی موفقیت آمیز بود. مصدق از اکثریت دائم در مجلس برخوردار نبود.
مصدق در نامه ای هشدار دهنده و بی پرده به مجلس، تقلب ها و دخالت های ناروا را که در جریان انتخابات صورت گرفته بود یادآور شد، او اظهار امیدواری کرد که نمایندگان اعتبارنامه کسانی را که به ناحق به مجلس راه یافته بودند-مانند میر اشرافی، حسن امامی-رد کند. اما به رغم امید و انتظار مصدق، نمایندگان امامی را به ریاست مجلس برگزیدند. برگزیدن امامی به ریاست مجلس نشانه سرپیچی انکار ناپذیر بیش از نیمی از نمایندگان در برابر مصدق بود. ریاست امامی تنها ناشی از بهره وری او از پشتیبانی انگلیسیان و دوستداران آن نبود بلکه بیشتر حاصل تمایل شاه به تایید و هواداری از او بود. سید ضیا که از نزدیک با میراشرافی و نمایندگان مخالف دیگر همکاری می کرد از شاه خواست که از یاری حسن امامی فروگذار نکند و تصویب اعتبار نامه های دیگر مخالفان مصدق را یاری دهد.
افسران میهن پرست قبلا ضمن تماس با مصدق در مورد فساد، عدم وفاداری، و خرابکاری در ارتش مطالبی به وی گزارش داده بودند. مصدق از نقش ارتش و ژاندارمری در انتخابات شهرستان ها و مناطق روستایی به خوبی باخبر بود. شاه به طور سنتی وزیر جنگ را معرفی می کردهر چند قانون اساسی چنین حقی به وی نداده بود. مصدق به عنوان نخست وزیر خواهان آن شد که وزیر جنگ را خود انتخاب کند. شاه خشمگینانه پاسخ داد:« بهتر است ابتدا او [شاه] چمدان هایش را ببندند و از کشور برود.»
لحظه ای که شاه با پیشنهاد او در مورد وزارت جنگ مخالفت ورزید، مصدق هم تصمیم گرفت به استعفا گرفت و عازم ترک دربار شد. شاه که نگران بود مبادا نیروها در داخل و خارج مجلس علیه او بسیج شوند، جلو در ایستاد تا مثلا نگذارد مصدق دربار را ترک کند...دو طرف توافق کردند اگر تا ساعت۸ بعد از ظهر آن روزمصدق خبری از جانب شاه نشنود استعفایش را بفرستد. دقیقا هم همین طور شد.
مصدق؛ سالهای مبارزه و مقاومت- سرهنگ غلامرضا نجاتی- جلد نخست- ص ۴۳۴
حاکمیت ملی و دشمنان آن، دکتر فخرالدین عظیمی، ص ۸۹-۹۰
مصدق و نبرد قدرت- همایون کاتوزیان، ص ۲۳۱-۲۳۳

@mohammadmosaddegh