شبی نماز میکرد آوازی شنید که: هان! بولحسنو! خواهی که آنچه از | محمدرضا طاهری
شبی نماز میکرد
آوازی شنید که:
هان! بولحسنو! خواهی که آنچه از تو میدانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟
شیخ گفت:
ای بار خدایا، خواهی تا آنچ از رحمت تو میدانم و از کرم تو میبینم با خلق بگویم تا هیچ کست سجود نکند؟
آوازی شنید که:
نه از تو و نه از من!
.
.
.
ذکر ابوالحسن خرقانی
@mohammadrezataheri