Get Mystery Box with random crypto!

6 سال پیش شنیدیم سرطان داره، قلبمون له شد، ولی گفتیم سرطان دی | ♡ اسرار الهی آرامش ♡

6 سال پیش شنیدیم سرطان داره،
قلبمون له شد، ولی گفتیم سرطان دیگه ترسناک نیست، خوب میشی.
اما رفته رفته بدتر شد دیگه چیزی ازش نمونده بود همه ناامید شدیم.

حتی بعضی‌ها می‌گفتند: چرا تموم نمیشه راحت شه! خیلی درد میکشید.

وسط شیمی درمانی با موهایی ریخته،
پسری بهش علاقه مند شد، اونم استقبال کرد. ولی باباش مخالف بود میگفت: شدنی نیست، دخترم مسافر امروز و فرداست، انصاف نیست پسر مردم بدبخت شه، ولی پسر هر بار یک جمله را تکرار می کرد،
"بدون فاطمه میمیرم"
باباش کم‌کم کوتاه اومد میگفت: خودش یواش یواش خسته میشه، عشق از سرش می افته، میزاره میره.
ولی پسر قلب شده بود تو سینه فاطمه می‌تپید، این تپش هر روز فاطمه را قوی تر و پسر و مصمم‌تر میکرد.

یه روز دکتر بعد از کلی آزمایشات گفت: بیماری مهار شده ولی احتمال برگشت هست، البته دیگه هیچ وقت نمیتونه مادرشه.

نمیدونم واسه عاشق این چیزا چقدر مهمه؟! واسه اینا که اصلا مهم نبود.
بدون ترس از آینده ازدواج کردن، از برگشت سرطان خبری نشد که هیچ، چهار سال بعدش پسرشون به دنیا آمد.



#هیچ‌وقت‌امیدت‌رو‌از‌دست‌نده
#اسرار‌الهی‌آرامش
┈┈••••✾• •✾•••┈┈•
Join @mohandesi_fekr