Get Mystery Box with random crypto!

طبق خاطره حاج قاسم سلیمانی که خواب دیدن حاج #قاسم_سلیمانی وقتی | °| مُح‌ِبین |°

طبق خاطره حاج قاسم سلیمانی که خواب دیدن
حاج #قاسم_سلیمانی وقتی که شهید زین الدین را پس از شهادتش در خواب می‌بیند، چنین روایت می‌کنند:
«هیجان‌ زده پرسیدم: آقامهدی مگه شما همین چند وقت پیش شهید نشدی؟ حرفم را نیمه‌ تمام گذاشت. مکثی کرد و بعد با خنده گفت: من در جمع شما خواهم بود و در جلسه‌ها شرکت می‌کنم. مثل اینکه هنوز باور نکرده ای شهدا زنده هستند!
عجله داشت و می‌خواست برود. یک بار دیگر چهره‌ درخشانش را کاویدم.
کلامی با بُغض و شاید گریه از گلویم بیرون پرید:
پس حالا که می‌خواهی بروی، لااقل یک پیغامی بده تا به بچه‌ها برسانم.
گفت: قاسم، من خیلی کار دارم، باید بروم. هر چه می‌گویم زود بنویس.
سریع دنبال یک کاغذ گشتم و برگه کوچکی پیدا کردم. خودکارم را هم از جیبم در آوردم و گفتم: بفرما برادر؛ بگو تا بنویسم.
گفت: بنویس سلام، ‌من در جمع شما هستم.
همین چند کلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی که چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ بی‌ زحمت زیر نوشته ر ا هم امضا کن.
برگه را گرفت و امضا کرد. کنارش نوشت: سید مهدی زین ‌الدین.
نگاهی بهت ‌زده به امضا و نوشته‌ زیرش انداختم و با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقا مهدی؟ تو که سید نبودی.
 گفت اینجا مقام سیادت هم به من داده‌اند.
از خواب پریدم. موج صدای آقا مهدی هنوز توی گوشم هست:
سلام، من در جمع شما هستم.»