بانیان وضع موجود قسمت چهارم: کتمان جهاد و شهادت در اين بخش | محسن هاشمي رفسنجاني
بانیان وضع موجود
قسمت چهارم: کتمان جهاد و شهادت
در اين بخش به تناسب ايام عاشوراي حسيني به يكي از مهمترين بخشهاي تاريخ انقلاب اسلامي، دهه نخست و دفاع مقدس ميپردازيم.
دهه نخست انقلاب اسلامي، بدون ترديد سختترين بخش از عمر 44 ساله نظام جمهوري اسلامي است، دههاي كه با ترورهاي ناجوانمردانه آغاز و با جنگ تحميلي ادامه يافت، دوراني كه مسووليت با خطر كردن و شهادت گره خورده بود و بسياري از شخصيتهاي برجسته انقلاب يا در ترور يا در جبههها در خون خود غلطيدند.
امروز و پس از دوران تثبيت سخن گفتن از آن دوران ساده است، به خصوص كه مسئولان در امنيت و امكانات مناسب و حمايتهاي رسمي قرار دارند اما در آن دوران مسووليت با گلوله و تركش و خون، همراه بود.
ترورهاي فرقان با حذف شهيد قرني در فروردين ۵۸ آغاز شد و سپس آيتالله مطهري در خون خود غلطيد، آيتالله هاشميرفسنجاني نفر سوم بود كه در منزل خود در چهارم خرداد سال ۱۳۵۸ هدف دو گلوله قرار گرفت، شهيد مفتح در آذر و برخي ديگر از شخصيتهاي انقلاب پس از ايشان توسط فرقان ترور شدند
موج دوم ترورها از تابستان ۱۳۶۰ آغاز شد و آيتالله خامنهاي در ششم تير ترور و شهيد بهشتي و يارانش در هفتم تير در خون خود غوطهور شدند، رجايي و باهنر در شهريور همين سال به قافله شهدا پيوستند، شهداي محراب و ۱۷ هزار مردم بيگناهي كه توسط منافقين ترور شدند بخشي از هزينههاي سنگيني است كه اين ملت براي وضع موجود پرداخته است.
امام خميني به عنوان بنيانگذار و رهبر ابدي انقلاب اسلامي، جانش به جان چه كساني بسته بود؟
آيا ايشان پس از ترور آيتالله هاشميرفسنجاني، در پيام خود با مقايسه اين شاگردش با مرحوم مدرس، ننوشت كه «هاشمي زنده است تا نهضت زنده است» كه به راستي حجم تخريبهاي ناجوانمردانه اين روزهاي آيتالله توسط دلواپسان و افراطيون نشان ميدهد كه مكتب هاشمي و تفكرش كاملا زنده و پوياست كه اينچنين مورد هجمه قرار ميگيرد.
افراطيون از ياد بردهاند كه آيتالله خامنهاي فرمودند كه: «امام تنها براي سلامتي آقاي هاشمي نذر ميكردند و هر بار كه ايشان به جبهه يا سفر ميرفتند، براي بازگشت آقاي هاشمي گوسفند نذر ميكردند.»
فقط سي سال از دفاع مقدس سپري شده و هنوز پيشكسوتان جهاد و شهادت در قيد حياتند و ميتوانند شهادت بدهند چه كساني در صف اول خطر و استقبال از شهادت قرار دارند.
جا دارد به تناسب ايام يادي نيز از حماسه ماندگار عمليات مرصاد كنيم كه تعدادي از افراد، جبهه و مناطق پرخطر را رها كردند و مسوولان قضايي با حكم امام درصدد تشكيل دادگاه نظامي براي اين افراد و صدور احكام سنگين و حتي اعدام براي آنان بود كه آيتالله هاشميرفسنجاني به عنوان جانشين فرمانده كل قوا، با تدبير خود مانع از اين اقدام شد.
در خاطرات ايشان بهطور دقيق قيد شده كه در اوج هجوم منافقين به غرب كشور، ايشان، شخصا به خطوط مقدم جبهه رفت و در قرارگاه به سازماندهي نيروها براي حفظ استانهاي غربي مشغول بود كه فرمانده منطقه با توجه به خطر زياد حمله به قرارگاه و احتمال شهادت يا اسارات ايشان، به آيتالله هاشميرفسنجاني اصرار ميكند كه به پشت جبهه برود اما با عصبانيت و برخورد تند ايشان مواجه ميشود كه حاضر به رها كردن جبهه نيست.
مجال اندك است و سخن بسيار، اما افراطيون بدانند كه:
تاريخ محو شدني نيست، حماسهاي كه توسط بزرگمردان اين سرزمين در دهه نخست انقلاب وبه بهاي سنگين صدها هزار شهيد و جانباز خلق شد را نميتوان مصادره كرد، ياران راستين خميني، همانهايي بودند كه بيريا و خالصانه در جبههها جنگيدند نه كساني كه با و بداخلاقي خود را آيينه تمام نماي انقلاب و ارزشها نشان ميدهند.
گزيدهاي از خاطرات جانشين فرمانده كل قوا در روزهاي سخت مرصاد:
اول مرداد ۱۳۶۷
... خبرها در جبهه غرب و جنوب، حاكي از تداوم پيشرفت عراق در خاك ايران بود. تصميم گرفتم به جبهه بروم. چمدان را بستم. ترتيب امور را در روزهاي غيبت از تهران دادم. به ستاد كل توصيههاي لازم شد.
دكتر روحاني آمد، درباره جنگ و برنامهها مذاكره كرديم. قرار شد او با من نيايد و در ستاد شركت كند و نهادهاي حوزه فرماندهي را تشكيل دهد و براي اعزام نيرو و تقويت جبهه كمك كند.
در ستاد كل از من خواستند كه براي ضرورت حضور در مركز در شرايط جاري به جبهه نروم؛ كمي ترديد كردم ولي ديدم نميشود در تهران ماند و شاهد پيشروي دشمن بود. بعد از نماز و ناهار با اتومبيل حركت كرديم.
مهدي هم به قصد شركت در جنگ با من آمد و ياسر هم داشت براي رفتن به جبهه آماده ميشد. محسن هم با جديت توليد انبوه موشك 130 كيلومتري را دنبال ميكند...
ادامه یاداشت در لینک زیر
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/188786/
@mohsenhashemi_ir