خطر امیدواری از دیروز که در نوشته –سال درد و تنهایی- از سال | ✍️ محسن جلالپور
خطر امیدواری
از دیروز که در نوشته –سال درد و تنهایی- از سال 1401 بد گفتم و کمی درد دل کردم ، دهها تماس رسمی و غیر رسمی داشتم. کلی پیام و کامنت هم برایم ارسال شد. خیلیها نگرانم شدند و احوالم را پرسیدند، بعضیها نوشته را سیاه نمایی خواندند و اعتراض کردند و خیلیها خواستند مثل گذشته امیدوارانه بنویسم. اکنون اجازه میخواهم در باره این دلنوشته کمی توضیح بدهم.
همه آنها که به نوعی با نظرات من آشنا هستند میدانند که آدمی مثبت اندیش و امیدوار هستم. در ماههای گذشته هم پا به پای موجهترین جریانهای اقتصادی و اجتماعی به عنوان یک «اکتیویست» سعی کردم دو نقش را ایفا کنم:
جنس پرسشهایی که این روزها مطرح میشود متفاوت از قبل است. خیلیها سوالشان این است که به کدام سو میرویم؟ آینده چه میشود؟ وضع چه خواهد شد؟ مشخص است که همه از نااطمینانی رنج میبریم و شخصاً از اینکه کسب و کارها گره خورده و چشمانداز مثبتی پیش روی ما وجود ندارد، احساس یأس و ناامیدی میکنم، اما ناچارم به خاطر مردم خویشتنداری کنم و از گفتن عمق دیدگاهها و برداشتهایم خودداری کنم.
این وضعیت، آدمهایی مثل من را در شرایط متناقضی قرار داده است. اگر نسبت به آینده خوشبین باشم و این خوشبینی را به جامعه تزریق کنم، هر روز با طیف گستردهای از مردم مواجه میشوم که من را ملامت میکنند که چرا سیگنال غیرواقعی میدهم؟ اگر کمی از خوشبینی فاصله بگیرم و آینده را مبهم ببینم، حتی نزدیکان و مدیران خودم احساس یأس و ناامیدی میکنند و روی کار آنها نیز اثر منفی میگذارد.
اگر به مجموعه نظراتی که در ماههای گذشته مطرح شده نگاه کنید، متوجه میشوید کلیدواژه اصلی همه صحبتهای من امید بوده است. به نظر من هیچ اقدامی در کشور به اندازه بازسازی امید و بازگرداندن اعتماد به جامعه اهمیت ندارد. رنگ باختن امید و از بین رفتن اعتماد عواقب زیانباری برای کشور دارد اما متاسفانه سیاستمداران ما از این مقوله غافلند. آنچه در حال حاضر اثر تعیین کننده در همه زمینهها دارد، نگرانی مردم نسبت به آینده است. بیافق بودن و بیاعتمادی و یأس جامعه منجر به نااطمینانی میشود و نااطمینانی میتواند منجر به توقف سرمایهگذاری شود و این توقف نیز نتایج نگرانکنندهای مثل تشدید رکود، تشدید بیکاری و افزایش فقر را به دنبال خواهد داشت.
اگر نااطمینانی را جدی نگیریم ،از ناامیدی خنجری میسازیم بینهایت تیز و خطرناک.
یاد دو شخصیت «اندی» و «رد » در فیلم «رستگاری در شاوشنک» میافتم که در دیالوگی درخشان امید و ناامیدی را بهتر از همه ما تعریف میکنند:
اندی: یادت باشه امید چیز خوبیه، شاید بشه گفت بهترین چیزهاست و چیزهای خوب هیچ وقت نمیمیرند.
رد: یه چیزی بهت بگم رفیق. امید چیز خطرناکیه. امید میتونه یه آدمو دیوونه کنه.
محسن جلالپور
@mohsenjalalpour