شعر دهه مرگ

2022-08-27 23:57:18 باز کردن / نظر دهید

2022-08-27 02:13:13 گرمی تنت هرم آفتاب پاییزان
پیکر تو تفسیری است از کتاب المیزان

یک شکوفه لبخند و صد بهار برگ تنت
هی، وکیل بند اینجا رسم نیست گلریزان؟

تو نوای ماهوری ،میکشد مرا دوری
از لبان تو از این اشتها برانگیزان

روبروی تو انگار سالهاست پشت درم
تازیانه ی بهرام از سرایت آویزان

میکشیم حبسش را، میخوریم حدش را
غیر از این که چیزی نیست در جزای بی چیزان

چون فراز و شیب بیان عشق دام بلاست
ما بلانشینان را از بلا نپرهیزان
مجتبی کریمی

فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیر دلی که از بلا نپرهیزد
#حافظ

#مجتبی_کریمی_شاعر
#غزل_فارسی
#مجتبی_کریمی_شاعر
#دکلمه_صوتی
https://www.instagram.com/tv/CTCyC6uHxfz/?utm_medium=share_sheet باز کردن / نظر دهید

2022-08-19 14:32:59 باز کردن / نظر دهید

2022-06-18 22:23:14

باز کردن / نظر دهید

2022-06-13 17:30:48 باز کردن / نظر دهید

2022-06-04 13:34:27 باز کردن / نظر دهید

2022-05-28 21:10:51 چیزی نگو که حرف به جایی نمی رسد
فریادمان به گوش خدایی نمی رسد

از راه می رویم به بیراهه می رسیم
بیراهه می رویم به جایی نمی رسد

این روزها که خُرد و خرابیم و خسته ایم
دستی برای عقده گشایی نمی رسد 

پیغمبرانه ضجه ی  اعجاز می زنیم
با علمِ اینکه هیچ ندایی نمی رسد

در قحطِ روزگار نه اینکه عصا کم است
موسی دگر به دست عصایی نمی رسد

وقتی خیالِ آینه با سنگ ، تخت شد
هنگامه ی بزرگنمایی نمی رسد

این دردِ حسرت است و به دل، ریشه می زند
دل دل نکن که هیچ دوایی نمی رسد

ما رویِ دست ماندنِ سهراب دیده ایم
از ما بپرس با چه بهایی نمی رسد

مجتبی کریمی

#مجتبی_کریمی_شاعر
https://www.instagram.com/tv/CWTtIz3D5OT/?igshid=MDJmNzVkMjY= باز کردن / نظر دهید

2022-04-24 03:26:28

باز کردن / نظر دهید

2022-04-19 00:08:16 https://youtube.com/channel/UCAuyqm9OwcLU2uDGlihv-Dg باز کردن / نظر دهید

2022-04-04 22:29:01 در خیال پر زدن یک عمر،بر تن دیوار و در خوردیم
قفل در گاهی اگر وا شد،ما به پای بسته برخوردیم
تا به سروی تکیه دادیم و چشممان بر آسمان افتاد
زود آب توبه آوردند،تیر خوردیم و تبر خوردیم!
خسته و دلگیرمان کردند،در قفس زنجیرمان کردند
از شراب زندگی هر وقت یک پیاله،بیشتر خوردیم
ناگزیر از ماندن،اما نه!ما اگر سقراط هم بودیم
عاقبت یک روز می گفتند:شوکران را بی خبر خوردیم
جمع کن خر مهره هایت را،این فریب چشمه ی جادوست
قبل از آن که چشمها باشند،سیب را نه!ما نظر خوردیم
زندگی شاید ضیافت بود،ما در این مهمان نوازی ها
درد را افطار کردیم و غصه هامان را سحر خوردیم
#مجتبی_کریمی باز کردن / نظر دهید