ابوبکر و عُمر قاتلان اصلی امام حسین علیه السلام (از مصدر اهل خ | مولا امیرالمؤمنین علیه السَّلام
ابوبکر و عُمر قاتلان اصلی امام حسین علیه السلام (از مصدر اهل خلاف)
حادثه عاشورا و شهادت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) مصائب، اسارتها و جنایات خونباری که در صحرای کربلا و سپس کوفه و شام انجام شد اینگونه نیست که تنها یک فاجعه نوظهور و به دست افرادی معین و در زمانی خاص صورت گرفته باشد، بلکه این جنایت عظیم تاریخ بشریت از زمان انحراف مسیر امامت و ولایت، پس از شهادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و به دست عاملین سقیفه شوم بنی ساعده آغاز و صورت گرفت. با تحقیق و جستجو در تاریخ و با توجه به روایات و زیارات صادره از ائمه معصومین (علیهم السلام) نشان میدهد که عامل اصلی شهادت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) و جنایات عظیم آن، در حقیقت به شورای شوم سقیفه بنی ساعده و عاملین آن یعنی ابوبکر و عمر باز میگردد و آن دو بودند که این خیانتهای بیشرمانه را برای پدید آورندگان صحنه کربلا، یزید و یزیدیان، طرح و برنامه ریزی کردند. به بیان دیگر؛ در واقع سنگ زیرین این جنایات به دست آن دو بنا نهاده شد، چرا که معاویه و فرزند ناپاکش یزید در ابتدا هیچ جایگاهی در بین مسلمین نداشتند و این عمر و ابوبکر بودند که در عهد خلافت غاصبانهشان حکومت شام را به معاویه سپردند و او را برای روی کار آمدن و تصاحب خلافت آماده ساختند و از همین جا بود که پایههای حکومت و خلافت امویان بنا نهاده شد.
خوارزمی یکی از علمای اهل خلاف در کتاب مقتل الحسین (علیه السلام) خود چنین اعتراف می کند:
چون بر بدن مبارک امام حسین علیه السلام هفتاد و دو زخم وارد شد ایستادند تا اندکى استراحت کنند، ضعف بر بدنشان غالب شده بود، به طوری که دیگر توان جنگ را نداشت، در این هنگام ناگاه سنگى آمد و بر پیشانیش خورد و خون جاری شد، پس پیراهنش را بالا گرفت تا خون را از پیشانیش پاک کند که ناگاه تیر تیز سه شعبه و مسمومى آمد و بر قلب حضرت نشست. امام حسین علیه السلام گفت: بسم اللّه و باللّه و على مله رسول اللّه. آنگاه سر به آسمان بلند کرد و عرضه داشت: خداى من! تو مىدانى که اینان کسى را مىکشند که روى زمین فرزند پیامبرى جز او نیست. امام تیر را از پشت سر بیرون آورد و خون مانند ناودان جارى شد. دستش را زیر محل زخم گرفت و چون پر از خون شد به آسمان پاشیدند. که قطره ای از این خون به زمین بازنگشت و پیش از آن سرخى در آسمان دیده نشده بود. دو مرتبه دسته مبارک را زیر زخم گرفت و چون از خون پر شد به صورت و محاسنش مالید و فرمود: اینگونه به خون خضاب خواهم بود تا جدّم محمد صلی الله علیه و آله را دیدار کنم و بگویم اى رسول خدا! فلانى و فلانى (ابوبکر و عُمر) مرا کشتند.