۴/۲/۸۳: «به قدری در هوای ایران به سر میبرم که انگار نه انگار | آن
۴/۲/۸۳: «به قدری در هوای ایران به سر میبرم که انگار نه انگار اینجا زندگی میکنم. پاهایم اینجاست ولی دلم آنجاست. زندگی و هوش و حواس من در جای دوری که از آن بریده شدهام میگذرد نه در جایی که در آن نیستم. اینجوری به قول آن بزرگوار «گسسته» شدهام و «خویشتن را نمییابم»..»