پنجشنبه ۱۰ ژوئن: «در این رؤیا هستم که میآیی و میدانم که نمی | آن
پنجشنبه ۱۰ ژوئن: «در این رؤیا هستم که میآیی و میدانم که نمیآیی. آنقدر نخواهی آمد تا دیگر اصلاً امکان آمدن و با هم بودن برای هیچکداممان موجود نباشد. بمیریم و وقتی داریم میمیریم با تأسف و حسرت بمیریم، با خندیدن به تمام دیوارهایی که یک عمر دور خودمان ساخته بودیم و زندگیمان را میان این دیوارها خفه کردیم.»
- از میان نامهی فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان. #ازبه @monadchannel