Get Mystery Box with random crypto!

حسين: به فرض بپذيريم كه امام صادق‌ـ‌عليه السّلام‌ـ از آن پنج ت | مناظرات مذهبی

حسين: به فرض بپذيريم كه امام صادق‌ـ‌عليه السّلام‌ـ از آن پنج تن نيست، ولي حكم او، در عصمت و وجوب پيروي، همان حكم پنج تن‌ـ‌عليهم السّلام‌ـ است به سه دليل:
1- هر كس كه به عصمت پنج تن‌ـ‌عليهم السّلام‌ـ معتقد است، عصمت امام صادق‌ـ‌عليه السّلام‌ـرا نيز قبول دارد، و هر كس كه عصمت پنج تن را قبول ندارد‌، عصمت آن حضرت را نيز قبول ندارد،‌ و معصوم بودن پنج تن به تصريح قرآن (آيه تطهير) ثابت شده است، پس عصمت امام صادق‌ـ‌عليه السّلام‌ـ نيز ثابت شده، زيرا به اتفاق رأي علماي اسلام، در عصمت، فرقي بين امام صادق‌ـ‌عليه السّلام‌ـ و پنج تن‌ـ‌عليهم السّلام‌ـ نيست، و اعتقاد تنها به عصمت پنج تن، نه امام صادق‌ـ‌عليه السّلام‌ـ، بر خلاف اجماع مسلمين است.
2- بين راويان و سيره‌نويسان،‌ مشهور است كه امام‌صادق‌ـ‌عليه السّلام‌ـ و پدرانش،‌ هيچگاه (براي تحصيل علم) به مجالس علما،‌ رفت و آمد نكرده‌اند، و هرگز نقل نشده كه آنها در مجلس درس علماء و نويسندگان اهل تسنّن، شركت نموده باشند، بلكه همه نقل كرده‌اند كه امام صادق‌ـ‌عليه السّلام‌ـ، علم را از پدرش امام باقر‌ـ‌عليه السّلام‌ـ و او از پدرش امام سجّاد‌ـ‌عليه السّلام‌ـ و او از پدرش امام حسين‌ـ‌عليه السّلام‌ـ تحصيل نموده‌اند، و امام حسين‌ـ‌عليه السّلام‌ـ به اجماع همة مسلمانان، از اهل‌بيت پيامبر‌ـ‌صلّي‌ اللّه عليه وآله‌ـ است، در نتيجه سخن امامان معصوم و امام صادق‌ـ‌عليه السّلام‌ـ از روي اجتهاد نيست، از اين رو هيچ‌كس از كوچك و بزرگ،‌ از آن‌ها سؤال نكرد مگر اين‌كه آن‌ها جواب دادندو در جواب نياز به مراجعه نداشتند، و خود آن بزرگواران،‌ تصريح نموده‌اند كه قول يكي از آن‌ها،‌ همان قول پدران آن‌ها است، و قول پدران آن‌ها همان قول رسول‌خداـ‌صلّي‌ اللّه عليه وآله‌ـ است، و اين مطلب در نزد ما بر اساس طرق صحيح، ثابت شده است.
نتيجه اين‌كه: سخن امام صادق‌ـ‌عليه السّلام‌ـ همان قول افراد مطهّر و منزّهي است كه بر اساس تصريح قرآن (در آيه تطهير) آن‌ها از هر گونه پليدي،‌ پاك و پاكيزه مي‌باشند.
3- از روايات صحيح و متعدّد شما كه از طرق مختلف مورد قبول شما نقل شده، «حديث ثِقْلَين» است كه در عبارات مختلف كه همه بيانگر يك معني است، نقل شده كه پيامبرـ‌صلّي‌ اللّه عليه وآله‌ـ فرمود:
«اِنَّي تارِكٌ فيكُمُ ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي: اَلثِّقْلَيْنِ: كِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتِي؛ اَهْلَ بَيْتِي»:
«همانا من در ميان شما دو يادگار مي‌گذارم كه اگر به آن تمسّك كنيد بعد از من هرگز گمراه نخواهيد شد،‚ و آن دو يادگار،‌ دو چيز گرانقدر است: 1ـ كتاب خدا (قرآن) 2ـ عترت من كه همان اهل بيت من باشند».
اين حديث به روشني مي‌گويد: تمسّك به قرآن و عترت پيامبرـ‌صلّي‌ اللّه عليه وآله‌ـ موجب رستگاري، و دوري از گمراهي است، و در ميان گروه‌هاي مسلمين، تنها شيعيان به اين دو (قرآن و عترت) تمسّك نموده‌اند، زيرا غير شيعه، عترت پيامبر‌ـ‌صلّي‌ اللّه عليه وآله‌ـ را مانند ساير مردم دانسته، و به غير عترت، تمسّك نموده‌اند.
«حديث ثقلين» نمي‌‌گويد: كه من در ميان شما قرآن و ابوحنيفه يا قرآن و شافعي را گذاردم،‌ بنابراين چگونه ممكن است راه نجات را در تمسّك به غير عترت پيامبر‌ـ‌صلّي‌ اللّه عليه وآله‌ـ تحصيل كرد؟!
و همين مطلب، اقتضا مي‌كند كه از كساني مانند امام صادق‌ـ‌عليه السّلام‌ـ تقليد كنيم كه ظنّ قوي داريم، با تقليد او، تمسّك به عترت پيامبر‌ـ‌صلّي‌ اللّه عليه وآله‌ـ نموده‌‌ايم، و شكّي نيست كه پيروي از امام صادق‌ ـ عليه السّلام ـ در مقايسه با ابوحنيفه و ... برتري خواهد داشت.[1]
________________________________________
[1] . يكصد و يك مناظره، محمّد محمّدي اشتهاردي، ص‌ 285.