فیه ما فیه مولانا (داستان جوان عاشق) استاد پریش شهرضایی( ع | مدیتیشن و چاکرا درمانی(فقیه)
فیه ما فیه مولانا (داستان جوان عاشق)
استاد پریش شهرضایی( عشق را بی معرفت معنا مکن....)
مجذوب تبریزی یک شب آتش در نیستانی فتاد سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد شعله تا سرگرم کار خویش شد هر نی ای شمع مزار خویش شد نی به آتش گفت : کاین آشوب چیست؟ مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟ گفت آتش بی سبب نفروختم دعوی بی معنی ات را سوختم زانکه می گفتی نیم با صد نمود همچنان در بند خود بودی که بود مرد را دردی اگر باشد خوش است درد بی دردی علاجش آتش است
