2022-05-16 07:34:51
فاکتورهای اساسی در هنگام بحث و مناظره
هدف
اول باید هدف خود را مشخص کنیم. اصولاً هدف ما از این بحث چیست؟ میخواهیم حرف خود را به کرسی بنشانیم؟ از تجربههای دیگران استفاده کنیم؟ یا با تعامل با دیگران، اندیشههای خود را محک بزنیم و بفهمیم که حرف کداممان حق است و به حقیقت نزدیکتر است؟
پس هدف باید مشخص باشد. به نظر من مورد آخری که گفتم، از بقیه بهتر است. یعنی دریافت حق، خواه نزد ما باشد و به دیگری انتقال دهیم و خواه نزد دیگری بوده و ما را رهنما باشد. اما باید این فرهنگ را داشته باشیم و یا اینکه اگر نداریم کسب کنیم.
سیالی و پویایی ذهن
باید سیال اندیشید. منظور این که باید همواره ذهن را آزاد گذاشت تا در مواجهه با دریافتهایش بهراحتی بیندیشد و استنباط کند. نباید روی اندیشههای خود تعصب داشته باشیم. البته منظور من این نیست که از اندیشههای خود دفاع نکنیم. بلکه به روش هرمنوتیکی با دریافتهای ذهنی برخورد کنیم. استدلالهای خود را یک طرف ترازو بگذارید و استدلالهای طرف مقابل را هم در کفه دیگر، هر کدام سنگینتر بود، آن را انتخاب کند. حتی به درستی هر دو استدلال هم شک کند و از منابع دیگر کمک بگیرد. آن وقت با بررسی و مطالعه، استدلالی را که به حق نزدیکتر است بپذیرد.
روحیه نقدپذیری
اگر فرهنگ نقدپذیری نداشته باشیم، نمیتوانیم دریافتهای خوبی داشته باشیم. باید بپذیریم که ممکن است استدلالهای چوبینی داشته باشیم. باید این مسأله را برای خود حل کنیم که اگر از اندیشه و استدلال ما نقد میشود برای رسیدن به یک اندیشه درست و پایدار است. یک نکته هم در مورد کسانی که در مقام نقد هستند: باید اثر را فارغ از صاحب اثر بررسی کرد.
شناخت طرف
باید با روحیات طرف مقابلمان آشنا باشیم. مثلأ بعضیها از اینکه صریحأ نقد شوند خوششان نمیآید. یا بعضی از اشخاص دوست ندارند به قول معروف در جمع کم بیاورند. ولو به قیمت پافشاری بر استدلالهای بیاساسشان باشد. لذا ایجاب میکند که شناخت درستی از طرف یا طرفهایمان داشته باشیم و روحیات آنها را در بحث کردن در نظر بگیریم.
موضوع بحث
باید طرف شما هم همان دغدغه شما را روی موضوع داشته باشد. اگر شما اهل سیاست هستید و دوست دارید در این حوزه بحث کنید و دوستتان روانشناسی را ترجیح میدهد. ممکن است به اتفاق نظر نرسید و فقط خودتان را خسته کنید. لذا میبایست هر دو طرف نسبت به موضوع دغدغه داشته باشند. مثلأ بنده کمتر بحث مذهبی میکنم. برای این کار هم دلیل دارم. اول اینکه میترسم کسی را گمراه کنم. دوم اینکه مذهب را تجربه شخصی میدانم. دیگر ادامه نمیدهم چون اگر ادامه بدهم باز بحث مذهبی کردهام. پس بحث مذهبی با من فایدهای ندارد. چون ذهن من از پیش روی این موضوع بسته شده است.(البته ممکن است غیرمذهبی بحث کردن مرا در تناقض با پویایی ذهن بگیرید. اما باید بگویم که پویایی ذهن مربوط به ضمن بحث است (حالتی که بحث شروع شده)، نه قبل از انتخاب آن).
نکات مهم
۱) هدف خود را از بحث کردن به طرفمان بگوییم.
۲) به طور غیرمستقیم استدلالهای طرفمان را رد کنیم.
۳) اندیشههای او را مستقیماً نقد نکنیم.
۴) جو را متشنج نکنیم. مثلأ صدای خود را بالا و پایین نبریم.
۵)در یک محیط آرام بحث کنیم. تو بازار یا سر چهارراه جای بحث کردن نیست.
۶) مستند حرف بزنیم و برای استدلالهای خود دلیل بیاوریم.
۷) احساساتی نشویم و بر اساس احساس عمل نکنیم.
مشاوران کسب و کار
https://t.me/joinchat/AAAAAECJ4stW2iUnRroN_Q
183 viewsfarnaz, 04:34