Get Mystery Box with random crypto!

آیا نوشتن و گفتن بی معنا شده است؟ ۱.یکی از مهمترین حالات روحی | رخداد تازه(مصطفی مهرآیین)

آیا نوشتن و گفتن بی معنا شده است؟

۱.یکی از مهمترین حالات روحی-روانی که در فضای امروز کشور به طور دایم بر انسان ایرانی عارض می شود این است که آیا در میانه این حجم از فساد و ظلم و بی اعتنایی به حقوق مردم و بی توجهی به خرد آدمی دو کلمه سخن گفتن ما از ارزش خاصی برخوردار است یا آنکه بهتر است برای همیشه سکوت کنیم؟
۲.عارض شدن این حال روحی - روانی بر اهل فرهنگ چندان عجیب نیست و می توان آن را یکی از عوارض طبیعی وضعیت تهی از امید امروز ایران دانست.بااینحال،عارض شدن این حالت بر ما نافی ارزش روایت گری و سخن گویی نیست.
۳.روایت چیزی جز میانجی زندگی ما انسانها نیست.ما به میانجی قصه ما می شویم و از وجود یکدیگر باخبر می شویم.یکی از مهمترین نقدهایی که به سورن کیرکگور،فیلسوف دانمارکی،در میانه بحران اقتصادی اروپا و خود کشور دانمارک میشد آن بود که چرا کیرکگور در این زمان سخن از فهم مسیحیت و چگونگی تبدیل شدن به یک مسیحی واقعی می گوید.پاسخ کیرکگور آن بود که من بیش از هر چیز معتقدم انسان یک موجود معنوی است و آنچه می تواند تمامی بحران های ما اعم از اقتصادی یا سیاسی یا نظامی را حل کند همین توجه به وجه معنوی انسان و مساله شدن بحران معنویت است.کمترین ارزش سخن گفتن و قصه سرایی کردن از رنج آدم ها و به تصویر کشیدن آن در دنیای زبان یا هنر آن است که قصه به ما می گوید "تو انسانی" و باید به مثابه انسان زیست و رفتار کنی.نباید انتظار داشت که ادبیات یا فلسفه یا هنر یا شعر لزوما مشکلات کلان سیاسی و اقتصادی ما را حل کند و یا برای ما توسعه بیاورد.ادبیات و هنر و فلسفه جای ثبت و ضبط شدن درون انسان است،درونی که آغازگاه هر امر بیرونی است.بنابراین در هر شرایطی باید سخن گفتن از انسان و معنوی بودن آن را ادامه داد تا جهانی تازه از درون ما خلق شود و دنیای بیرون ما را تغییر دهد‌.هدف استبداد چیزی نیست جز تهی کردن انسان ها از ایمان به انسان و تبدیل آن ها با حیواناتی که به آسانی قادر به پاره کردن خود و دیگرانند.مهمترین جنبش در دوران استبداد،جنبش دفاع از درون انسان است.
http://t.me/mostafamehraeen