Get Mystery Box with random crypto!

به بهانه خودکشی یک دانشجو: من به نقش نجات بخش 'زشتی و سیاهی' ا | رخداد تازه(مصطفی مهرآیین)

به بهانه خودکشی یک دانشجو: من به نقش نجات بخش "زشتی و سیاهی" ایمان دارم

۱.امروزی پیامی داشتم از دوست ناشناسی که " دکتر جان خودکشی این دانشجو در مشهد خودکشی یک نفر نیست که قصه نسلی است با بغض هایش".از من خواسته بود چیزی بنویسم،حرفی بزنم و به تعبیر ایشان "دلداری بدهم". از صبح که این پیام را خوندم در فکر این بودم که من چه دارم که بگویم و مگر متن چقدر نیرو و قدرت دارد که بتواند جایی را تکان دهد.

۲.غروب تلفنی داشتم باز از مشهد.دانشجوی دکتری ادبیات که در حال نوشتن رساله اش است و من بدون اینکه ایشان را دیده باشم در ماه های گذشته به او مشورت داده بودم که کار مقاله و رساله اش را چگونه انجام دهد.زنگ زده بود تا با همان تعابیر فلسفی و ادبی خاص خودش از من تشکر کند و بابت کمک های من از من قدردانی کند.دانشجوی خوش فکر و اهل مطالعه ای است.سخن که به خودکشی این دانشجو در مشهد رسید به نقل از نیچه میگفت وجود کلیساها با آن سیاهی فکر و زشتی عمل باعث می شود که من زیبایی عقل را ببینم و ارزش آن را پاس بدارم.

۳.دیالکتیک سیاهی و نور در معنای آگامبنی و آدورنویی آن شاید تعبیری قابل پذیرش برای زندگی اینروزهای جامعه ما باشد:دیدن نور در تاریکی و دیدن تاریکی در نور.وضعیت امروز ما به تعبیر هرتا مولر در "سرزمین گوجه های سبز" مانند وضعیت آن دخترکی است که "کارگران شیفت شب هر سال بچه ای در شکم اش می کاشتند" و " او نمی توانست فریاد بزند، چون صدا در گلویش می مرد". باز به زبان مولر ما اگر در پی ایجاد تغییر در موقعیت خود هستیم باید همچون دیوانگان "جنون را جای ترس بنشانیم".خودکشی اگر چه در معنای ظاهری آن به پایان زندگی یک انسان اشاره دارد،در باطن خود حکایت از انسانی دارد که با غلبه جنون بر ترس سعی در ایجاد ترک و شکاف در موقعیت انسانی خود دارد.اما کاش بتوان به جای خودکشی، جنون نهفته در عمل خودکشی را تبدیل به جنون در گفتار و در کنش سیاسی - اجتماعی ساخت و با آن به جای مرگ،زندگی و اندیشه تازه ساخت.

http://t.me/mostafamehraeen