Get Mystery Box with random crypto!

زندگی روزمره همدیگر را دریابید ۱.یکی از مهمترین نقدهای هایدگر | رخداد تازه(مصطفی مهرآیین)

زندگی روزمره همدیگر را دریابید

۱.یکی از مهمترین نقدهای هایدگر به تاریخ فلسفه آن بود که در تاریخ فلسفه به ایده "هستی" یا " هست بودن در زمان" بی اعتنایی شده است و او در پی فهم همین پرسش ظاهرا بدیهی و آشکار است که وقتی می گوییم "چیزی هست" این "هست" به چه معناست.هایدگر در عینی ساختن این واقعیت در زندگی انسان امروز به نقد ماهیت تکنولوژی و نقش آن در از بین رفتن جایگاه هستی در زندگی انسان گرفتار در صنعت و تکنولوژی پرداخت.

۲.اما تکنولوژی و نقش آن در از بین رفتن یا از دست دادن هستی تنها مثالی نیست که بتوان با آن بحث هایدگر را تاریخی ساخت.هایدگر خود از دست دادن زندگی روزمره را مهمترین مساله در تاریخ زندگی انسان می دانست:انسان چگونه حکمت عملی نهفته در زندگی روزمره خود را از دست داد؟نکته زیبا در اندیشه هایدگر آن است که هایدگر خود زندگی روزمره را قاتل هستی روزمره ما می دانست.تقلیل زندگی روزمره به خبر گرفتن از آن و گرفتار شدن در مساله مصرف دو مکانیسمی هستند که تبدیل به زندگی روزمره و هستی نهفته در آن شده اند.دیگر احساس نمی کنیم که زندگی روزمره همان جایی است که ما باید "مراقبت از خود و دیگران" را تجربه کنیم و به لحاظ فکری و اخلاقی در آن ماواء گزینیم.

۳.بی شک در زندگی امروز ما ایدئولوژی و سیاست و فقه مهمترین نقش در از دست دادن فرم و معنای زندگی روزمره ما یا همان بودن ما در اینجا و اکنون دارند.اما نمی توان همه ماجرا را به سیاست و ایدئولوژی محدود ساخت.ما خود تبدیل به قاتلان تجربه زیسته خود شده ایم: ما گرفتار در خودخواهی دوران،گرفتار در ارائه تصویر خوشایند از خود،گرفتار در فرآیند مصرف و ارضا شدگی موقت حاصل از آن،گرفتار در زرنگی "خودم مهمترم"،گرفتار در بی اعتنایی "به من چه" زندگی روزمره خود و مهمترین وجه آن یعنی تجربه رابطه با دیگری را از دست داده ایم.این "سیاست زندگی" ماست که حالا همدست با "قدرت سیاسی" ما را تبدیل به قاتل معنا در زندگی خود و در پیوند با دیگران ساخته است.باید اندکی شجاع تر بود،اندکی عمیق تر اندیشید،اندکی از خود فاصله گرفت،اندکی مهارت آموخت و بار دیگر فرآیند مراقبت از خود و دیگری را زنده کرد.ما اگر می دانیم پراکسیس زندگی امروزمان قابل دفاع نیست باید آن را بشناسیم و امکان تغییر آن را محقق سازیم.نقد پراکسیس موجود همان رهایی مورد آرزوی همه ماست.به پیروی از اریک فروم که معتقد بود برای "معشوق مطلوب شدن" مهمترین کار " عاشقی کردن تا بی نهایت" است،برای سیاسی بودن در وضعیت امروز مهمترین کار غیر سیاسی بودن و بازگشت به زندگی روزمره و مراقبت از خود و دیگران،بویژه دیگران، است.خبر مرگ دیگران، حکایت از ناتوانی من و ما در زیستن دارد.زندگی کنیم و زندگی بدهیم حتی اگر این زندگی دادن محدود به یک بسته نان باشد.

http://t.me/mostafamehraeen