Get Mystery Box with random crypto!

گفتگوی ایسنا با مصطفی مهرآیین درباره ماهیت شعارهای انقلاب 'زن | رخداد تازه(مصطفی مهرآیین)

گفتگوی ایسنا با مصطفی مهرآیین درباره ماهیت شعارهای انقلاب "زن،زندگی،آزادی" و چرایی رادیکال بودن این شعارها


مصطفی مهر آیین معتقد است که حوادث سیاسی اصولا از جنس حوادث فرهنگی هستند و آنچه در ماجرای مهسا امینی رخ داد، تبدیل یک رنج فردی به یک رنج یا ترومای جمعی بود.
این استاد دانشگاه و تئوریسین سیاسی و فرهنگی در گفتگو با ایسنا توضیح می‌دهد که چگونه گفتمان قدرت، دستورالعمل گروه‌های مخالف را تعیین می‌کند و چطور مساله‌ای مانند ماجرای مهسا امینی از یک مساله فردی به یک رنج جمعی تبدیل می‌شود.
او در پاسخ به این پرسشی درباره تفاوت ادبیات شعارهای مطرح شده در اتفاقات اخیر در قیاس با شعارهایی که در دهه‌های گذشته سر داده می‌شد، می‌گوید: اگر بخواهم پرسش شما را به زبان جامعه شناختی مطرح سازم پرسش شما این است که محتوا و جهت‌گیری سیاسی و ایدئولوژیک شعارها در این جنبش یا اصولا هر نظم زبانی از کجا می‌آید. به بیان دیگر وقتی یک نظم زبانی شکل می‌گیرد، محتوا و جهت‌گیری سیاسی و ایدئولوژیک آن از کجا می‌آید. این یک سئوال کلیدی در جامعه‌شناسی معرفت است که در جامعه‌شناسی فرهنگ هم مطرح شده.
برای این پرسش، چند پاسخ کلاسیک وجود دارد که چندان به کار نمی‌آیند.بااینحال یک پاسخ جدید نیز در مقابل این پرسش وجود دارد.
او در تشریح پاسخ‌های کلاسیک به این پرسش کلیدی می‌گوید: پاسخ کلاسیک این است که محتوا و جهت‌گیری این دنیای زبانی که در اتفاقات اخیر، به طور خاص «شعار» است، از جامعه می‌آید. در واقع این شعارها بازگو کننده و آیینه جامعه‌اند. به این معنا که اتفاقاتی در جامعه رخ می‌دهد و این شعارها را از جامعه می‌گیرند و در قالب زبان طرح می‌کنند و این زبان چیزی نیست جز آینه جامعه. اما درباره این موضوع که این جامعه چیست، دو یا سه دیدگاه متفاوت وجود دارد؛ یکی دیدگاه کلاسیک‌های معتقد به انقلاب‌ مانند جانسون و امثالهم است که می‌گویند شعارها تبلور نابسامانی‌های اجتماعی مانند فقر، بیکاری، تنگدستی، فشار اجتماعی، بحران آب، آلودگی هوا، اعتیاد، بحران سیاسی و ... و نبود آزادی بیان و آزادی سیاسی و ... است که وارد زبان می‌شوند. به بیان دیگر این شعارها برآمده از وضعیت اجتماعی است.
این استاد دانشگاه در توضیح تئوری بعدی چنین می‌گوید: تئوری بعدی، تئوری مارکسیست‌هاست. اصولا گروه‌های مارکسیستی، چپ یا انتقادی معتقدند شعارها یا زبان برآمده از ویژگی‌های طبقاتی است. یعنی در اینجا منافع طبقاتی وجود دارد . به عنوان نمونه در اتفاقات اخیر چون عمده‌ترین جنبش اعتراضی ما در طبقه متوسط رخ می‌دهد، احتمالا طبعا نیازهای طبقه متوسط بیان خواهد شد. همان گونه که در انقلاب 57 چون روحانیت، گروه یا طبقه و قشر مسلط شد، شعارها احتمالا بیشتر منافع آن طبقه را نمایندگی می‌کرد. البته آن زمان هم این قشر و این شعارها در پیوند با طبقه متوسط بود.
مهرآیین می‌افزاید: تحلیل سوم، تحلیل سازمانی است. یعنی کسانی که شعار می‌دهند، گروه یا سازمانی هستند و منافع خاص گروهی یا سازمانی دارند. مثلا دانشجو، دانش‌آموز، معلم یا بازنشسته‌ یا قوم خاصی هستند و شعارهای مبتنی بر دغدغه‌های خود را می‌دهند. اما باید بگویم که هیچ یک از این تحلیل‌ها جوابگو نیست.
او در عین حال خاطرنشان می‌کند: هرچند شکی نیست که شعارهای یک جنبش سیاسی اجتماعی برآمده از جامعه و تا حدودی تحت تاثیر اجتماع است. شکی نیست که در جامعه ما بیکاری، فقر، فشار اقتصادی، سانسور وجود دارد، بحران‌های اجتماعی مانند طلاق و اعتیاد زیاد است و از سوی دیگر آزادی بیان وجود ندارد اما پرسش این است که چرا در شعارهایی که سر داده می‌شود، این کلمات انتخاب شده‌اند؟ در این بحث، پرسش، درباره انتخاب واژگان در شعارهاست و اینجاست که دیگر بررسی نیازهای جامعه، جواب نمی‌دهد و باید به سمت تئوری بعدی برویم که تئوری گفتمان است.
این تئوریسین و پژوهشگر در توضیح تئوری گفتمان می‌گوید: این تئوری می‌گوید محتوا و جهت‌گیری سیاسی ایدئولوژیک دنیاهای زبانی، حاصل گفتمان رقیب آنان است. در واقع گفتمان رقیب، دستورالعمل انقلابیون و مخالفان را تعیین می‌کند. اگر گفتمان رقیب در جامعه، متکثر و میانه‌رو بود، اصلا گفتمان شورشی و انقلابی شکل نمی‌گرفت ولی با تک‌صدا شدن گفتمان حاکم و قدرت مسلط، نیروی مقابل او هم تک‌صدا می‌شود. یعنی اگر قدرت حاکمه متکثر بود، جامعه هم متکثر می‌شد مانند اتفاقاتی که در دهه 70 افتاد که کسانی مانند عبدالکریم سروش، مجتهد شبستری و ... حضور دارند. آنان در آن مقطع بحث و گفتگو می‌کردند چون در حکومت هم چند صدایی وجود داشت و عده‌ای اصول‌گرا، میانه‌رو و حتی کسانی با ایده‌های سکولار، در حکومت حضور داشتند. بنابراین چون حکومت متکثر و چند صدایی بود، صداهای متعددی هم در جامعه وجود داشت و کسانی مانند حسین بشیریه سروش، مصطفی ملکیان، مجتهد شبستری و ... حضور داشتند.