ایده کلی من درباره انقلاب 'زن،زندگی،آزادی' جمع بندی کنم. تجرب | رخداد تازه(مصطفی مهرآیین)
ایده کلی من درباره انقلاب "زن،زندگی،آزادی"
جمع بندی کنم. تجربه این تحولات متعدد در نظم اخلاقی یا فرهنگی جامعه که نظام سیاسی به آن ها دامن زده است دارای دو پیامد عمده برای جامعه بوده است. جامعه از یکسو گرفتار در بی ثباتی ذهنی و معرکه جهان بینی ها به زبان دکتر فرهنگ رجایی شده است و عملا انسجام و همبستگی خود را از دست داده و یک فروپاشی ذهنی را در کنار بحران های متعدد دیگر تجربه می کند. از سوی دیگر، وجود بحران در نظم فرهنگی جامعه به زبان دانیل برامبرگ باعث ایجاد «ناهماهنگی نهادی« و اختلال در نظم اقتصادی و سیاسی کشور شده و جامعه را با بحران های متعددی همچون گسترش فقر، بیکاری، افزایش آسیب های اجتماعی، بحران های زیست محیطی و ....روبرو کرده است. حاصل چیست؟ حاصل از یک سو، وجود جامعه فروپاشیده خشمگینی است که حیات خود را بر باد رفته می بیند و به زبان آصف بیات با بحران «نداشتن زندگی آبرومند» روبروست که می خواهد خشم خود را معطوف به نظام سیاسی کند و آن را سرنگون کند. در سوی دیگر، اما، یک نظام سیاسی کر و لال وجود دارد که نه سخن می شنود و نه سخن می گوید و با انکار همه واقعیت ها به شکلی بیمارگونه سعی در تبرئه خود و نپذیرفتن مسئولیت اجتماعی خود دارد و تنها می کوشد با سرکوب، جامعه را در قالب مورد علاقه خود زندانی و حصر کند. در این میان، اما، یک مفهوم تمام ماجرا را به هم زده است و آن چیزی نیست جز مفهوم «ملت»، «وطن»، «سرزمین» یا به طور کلی «ایران». ادوارد تریاکیان، جامعه شناس دورکیم گرا، در مقاله « از دورکیم تا ماناگوا(پایتخت نیکاراگوا): انقلاب ها به مثابه شکوفایی دوباره» به طرح یک تفکیک مفهومی بسیار زیبا مبتنی بر دوگانه «مقدس/نامقدس» دورکیم می پردازد. به زبان تریاکیان در فرآیند انقلاب ها ما با دوگانه «حکومت/ملت» روبرو هستیم که در این دوگانه مردم حکومت را امری «نامقدس» و «ملت» یا «وطن» را امری «مقدس» می دانند. ازاینرو، وقتی شما با شرایط انقلابی و برخورد مردم با حکومت روبرو می شوید با دو زبان از سوی مردم روبرو هستید: در یک سو زبان خشم مردم وجود دارد که مردم آن را معطوف به نظام نامقدس سیاسی می کنند و به بدترین شکل ممکن به تحقیر آن می پردازند که شما شاهد جاری شدن این گونه شعارها و جملات در زبان مردم در این روزهای ایران هستید.کلماتی همچون «دیکتاتور، یا «بی شرف» یا «ضحاک»، و.....بیانگر این خشم مردم نسبت به وجه نامقدس سیاست یا همان حکومت است. البته جمهوری اسلامی سالها کوشیده خود را «نظام مقدس» بنامد ولی چنان که به زبان تریاکیان گفتم این کار ناممکن است.آنچه مقدس است همان ملت یا وطن است.بنابراین، در سوی دیگر، با وجود زبانی روبروییم که از عشق، مهربانی،محبت، دوست داشتن، دیگر خواهی، اخلاق، ازخودگذشتگی و.....سخن می گوید که این را شما می توانید در کلمات «برادرم»، «خواهرم»، «وطنم»، «سرزمینم»، «ایرانم»، «دخترم»، «مهسا»، «نیکا»، «سارینا» و.....ببینید. بنابراین من معتقدم این انقلاب، انقلابی برای وطن و آزادی و زندگی و زن است و در پی مساله گرانی یا بالا رفتن قیمت بنزین یا هر کالای دیگر نیست. این انقلاب انقلاب جوانانی است که با عشق به وطن و مفاهیم همبسته آن چون آزادی، زندگی، زن، عدالت، عشق، مهربانی سعی در بنیان نهادن یک نظم جدید اجتماعی دارند و البته در این مسیر مجبور به مقابله با نظم نامقدس سیاسی هستند که در مقابل مفهوم مقدس وطن ایستادگی می کند. به طور خلاصه، این جنبش یک جنبش سوسیال دمکرات است که به زبان نظری دورکیمی معتقد است این «نظم اخلاقی» یا « اجتماع اخلاقی» جامعه است که باید تغییر کند و اگر چه «باز توزیع اقتصادی» و «سازماندهی مجدد» جامعه را از مهمترین خواسته های خود می داند، معتقد است انقلاب بدون یک «تحول عمیق اخلاقی» ممکن نیست و مهمترین مساله اجتماعی جامعه ایران نه صرفاً اقتصاد و سیاست، بلکه «اخلاق» است. http://t.me/mostafamehraeen
