Get Mystery Box with random crypto!

‍ نامه به همسرجان دربندم (۳) سلام عزیزدربندم بی خبری از تو در | فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)

‍ نامه به همسرجان دربندم (۳)
سلام عزیزدربندم
بی خبری از تو در این حالت روزه داری و ضعف و‌ سرگیجه که بروجود نازنینت عارض شده بود، و در آن تنها ملاقاتمان مشاهده کردم، برایم سخت دردناک است.
آن روز، بلافاصله پس از بیرون آمدن از زندان از چند کانال از رییس قوه قضائیه درخواست وقت کردم تا پیامت را به او‌برسانم. پیام صریح و‌شفافت که پس از اعلام‌حکم، دیگر تن به ضوابط غیرقانونی دوالف نمی دهی!
شرح حالت را هم با اطبای معتمد درمیان گذاشتم و روز سه شنبه نامه متخصص قلب را که از وضعیت تو اظهار نگرانی و‌ درخواست معاینات کامل دراسرع وقت کرده بود، به دادیار ناظر رساندم. دادیار به من قول مساعد برای رسیدگی داد و من گوش به زنگ بودم تا تماس بگیرند و بگویند برای چه تاریخی با پزشک و‌ بیمارستان هماهنگ کنم. اما تا امروز که ۷ روز گذشته تماسی نگرفته اند.
عزیز روزه دارم!
نامه هشدارآمیز پزشک را با واسطه برای
رییس قوه هم فرستادم تا اتمام حجت شود.
و دیروز مجددا به دادیار ناظر زندان مراجعه و در مورد اعزام و‌درمان پرسش کردم. گفتند علیرغم ابلاغ حکم بدوی به تو تا زمان صدور حکم قطعی اختیارت با دوالف است و صلواتی! گفتم ما که عزیز دربندمان را به خدا سپرده ایم اما عواقب اهمال در رسیدگی به وضعیت مخاطره آمیز این روزه دار ۳۵ روزه دامن همه تان را می گیرد از صدر تا ذیل!
مصطفی جان!
سخت آشفته حال بودم‌ دیروز. به دادیار و‌معاونش گفتم شما حال خانواده زندانی را نمی فهمید که با خونسردی می گویید مشکلی نیست و دستور رسیدگی داده شده در حالی که من عزیزترینم را در حالتی دیده و‌ ترک کرده ام که از آن لحظه آرام و قرار از دست داده ام. وانمود شد از بی خبری های ما بی خبرند و گفتند برای تماس تلفنی هماهنگ می کنند و‌من دو روز است گوش بزنگم برای شنیدن صدای دلنشینت عزیزجانم.
یار دلارامم!
می دانم و‌می دانی "قرارگاه" که از بی قراری ما لذت وافر برده و‌ می برد، قصدش از این همه تعلل در اجرای قانون و این میزان آزار و‌اذیت آن است که مرا وادار به بیان الفاظ بزعم خودشان مجرمانه کند تا پرونده ای که لابد مدت هاست ساخته اند، قطورتر شود.
و یک متهم امنیتی دیگر از خانواده های آسیب دیدگان مانند مادران و‌پدران کشته شدگان ۸۸ و ۹۸ بسازند و ذوق کنند که تعداد بازداشتی ها را بالا برده اند و تشویق شوند و رتبه بگیرند. اما می دانی و‌ می دانند که بودن در زندانی که تو در آن باشی برایم بالاترین موهبت است و البته برای آنان ننگی چون ننگ های پیشین.
دلدار بی مثالم!
برای این که به خواهش تو عمل کرده باشم برای مواظبت از این جسم بی روح و روان پریشان در غم هجرانت، به توصیه های پزشکی عمل کرده و‌ خواهم‌کرد اما اندوهم دوچندان است که تن یاردربندم به ناز طبیبان نیازمندتر است از من.
در دعاهای خاصت مرا و فرزندانمان را فراموش نکن
فخری
۷ شهریور ۱۴۰۱