Get Mystery Box with random crypto!

حمام فین، ۲۸ امرداد، خرداد ۸۸ مصطفی محب‌کیا «مشکلاتی که | فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)

حمام فین، ۲۸ امرداد، خرداد ۸۸

مصطفی محب‌کیا

«مشکلاتی که موجب سقوط سلسله‌ی قاجاریه گردید، با شکل دیگر، ولی با همان محتوا، دولت پهلوی را نیز ساقط کرد. آن مشکلات به همان محتوی با تغییراتی در شکل در حال حاضر دست از گریبان جمهوری اسلامی برنمی‌دارد و بسیار جدی تر هم شده است»(۱). این جملات بخشی از کتاب "جامعه شناسی نخبه کشی" مرحوم علی رضاقلی است. مرحوم رضا قلی وقتی این سطور را می نگاشت دهه‌ی شصت بود و نه دوم خردادی حادث شده بود و نه جنبش سبزی رخ داده بود. هنوز ابتدای کار جمهوری اسلامی بود. اما چون به ساختار های کلان اجتماعی و اقتصادی نگاه می کرد، جمهوری اسلامی را جدا از قاجار و پهلوی نمی دید. او در این کتاب با فراست تمام به ساختارهای معیوبی اشاره می کند که به بازتولید استبداد می انجامد : «در جایی که جرم تنها متوجه مجرم است، یعنی یک رابطه‌ی علت و معلولی ساده بین جرم و مجرم برقرار می گردد، به راحتی می‌توان نتیجه گرفت که کیفیت مبارزه با جرم چگونه خواهد بود و آن از میان برداشتن مجرم است. ولی چون بستر اصلی جرم در جامعه به طور کامل فعال است، پی در پی از تولید انبوه جنایات کوتاهی نمی کند. آنچه در دویست ساله اخیر در ایران گذشته ... بدین صورت بوده که بعد از هرمبارزه و درگیری مستمر به قصد سقوط استبداد، استبداد تازه نفس تری جایگزین آن شده است»(۲).

ساختار کلان اجتماعی اقتصادی حاکم بر ایران در بیش از دویست سال گذشته عامل شکل گیری ساختار های سیاسی فاسد و ناکارآمدی شده که تاب نگهداری مصلحان و اصلاح طلبان داخل حکومتی را هم نداشته است. فساد چنان بر جان حاکمیت ها رسوخ کرده که شاهین اقبال دوام خود را نیز از شانه‌ پرانده اند. اگر قاجاریه قدر مصلحانی چون قائم مقام فرهانی و امیرکبیر یا حتی میرزا حسین خان سپهسالار را می‌دانست و تن به اصلاحات می داد، اولین نتیجه اش دوام سلسله‌ی قاجار در کنار توسعه و پیشرفت و استقلال ایران بود. آن دستی که در زندان قزوین، کتاب "یک کلمه" را آنقدر بر سر کارگزار مصلح و دلسوزی چون میرزا یوسف خان مستشار الدوله کوبید تا علیل و نابینا شود، دست گزمه ای قجری بود که از آستین ساختاری معیوب و فاسد بیرون آمده بود. تا نشان دهد اصلاحات ممنوع.

دودمان پهلوی نیز گرچه از پایه دست‌نشانده ی غرب مهاجم و تازه نفس بود اما چنانچه با مصلحانی چون مدرس و مصدق چنان نمی کرد که کرد و در برابر اصلاحات اقدام به حبس و حصر و زندان و کودتا نمی نمود، احتمال اینکه بر دوام خود بیفزاید فراوان بود. مصدقی که برای تاکید روش اصلاحی و نه براندازانه‌ی خود پس از قیام سی تیر سوگند نامه ای پشت قرآن می‌نویسد و برای شاه می‌فرستد که خلاف قانون اساسی عمل نخواهد کرد و اگر قانون نقض شود سِمَت ریاست جمهوری را نخواهد پذیرفت. سوگندی که حتی پس از شکست کودتا در ۲۵ امرداد به آن پایبند بود و زیر بار شعار جمهوریت نرفت. اما این ساختار فاسد بود که نقض قانون می‌کرد و با کودتا و ارعاب و دخالت خارجی، تن به اصلاحات نمی‌داد.

گویی پیش بینی مرحوم رضاقلی در مورد مشکلات ساختاری جمهوری اسلامی هم درست بوده و این نظام نیز دچار چنان وضعیتی شده است که تاب اصلاحات درونی را هم ندارد. نه خرداد ۷۶ را به رسمیت می شناسد و نه خرداد ۸۸ را. با امثال بازرگان و منتظری و خاتمی و کروبی و میرحسین موسوی همان می شود که با قائم مقام و امیرکبیر و مصدق شده است. وقتی در سالگرد کودتای ۲۸ امرداد، مصلحی چون میرحسین موسوی در حصر خانگی است و هنگامی که از درون حصر چند خطی در نقد سیاست های اصحاب قدرت می نویسد، اشخاصی که شهره به فسادند بیشترین برآشفتگی و واکنش را نشان می دهند، یعنی همچنان، در بر همان پاشنه ای می چرخد که در حمام فین کاشان و ظهر ۲۸ امرداد چرخیده است.

1-جامعه شناسی نخبه کشی ص ۱۷۳
2-همان ص ۱۲۴
https://bit.ly/3R3kQN1
@MostafaTajzadeh
@A_pajhohi
@nasiri42