Get Mystery Box with random crypto!

«گفت‌وگوهای زندان» مصاحبه‌ی حسین رزاق با مصطفی تاجزاده در | فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)

«گفت‌وگوهای زندان»


مصاحبه‌ی حسین رزاق با مصطفی تاجزاده در زندان اوین


«فصل سیزدهم؛ رفراندوم»


طرح
رفراندوم الزاماً به معنای عبور از جمهوری اسلامی نیست. بسته به آرای عمومی دارد که از آن گذر کند یا نکند. همه‌پرسی روشی دمکراتیک با نتیجه‌ای نامشخص است.

من از هر راه مسالمت‌آمیزی که امکان تغییر یا بازنگری بنیادین قانون اساسی را بدهد، بدون آنکه کشور را دچار بی‌دولتی و آنارشی کند، حمایت می‌کنم.

اصل بر تغییرات اساسی و عبور از بحران‌هاست، اما به روش خشونت‌پرهیز.

راهبرد مشارکت‌سوز و آمریکاستیز رهبری، ایران را به میدان پر از مینی تبدیل کرده که هر اشتباه ولو کوچک حاکمیت، می‌تواند یک یا چند مین را منفجر کند و حتی به انفجارهای بزرگ منجر شود.

پیشنهاد مهندس موسوی تهدیدها و مخاطرات دو رویکرد خودبراندازی رهبر و براندازی مخالفان را ندارد و تغییرات اساسی را مطابق خواست اکثریت ملت ممکن می‌کند.

درحال‌حاضر مشروعیت نظام با تزلزل و تردیدهای جدی مواجه شده و کارآیی آن نیز به‌شدت کاهش یافته است. تداوم این وضعیت بدون تغییرات مهم و اساسی، ایران را به بمب ساعتی تبدیل می‌کند.

رهبر که مدعی است در سال ۸۸ از رای جمهور دفاع کرده و تن به ابطال انتخابات نداده است، چرا اکنون تن به رفراندوم نمی‌دهد تا جمهور مردم سرنوشت کشور را تعیین کنند؟

آقای خامنه‌ای با این استدلال سست و ضد قانون اساسی که مردم قدرت تحلیل مسائل را ندارند، با رفراندوم مخالفت کرد و ثابت نمود حق با منتقدان است که او به رای جمهور اعتقادی ندارد.

وقتی رهبر پس از حدود نیم قرن حاکمیت ولی‌فقیه، ملت را صغیر و نابالغ می‌خواند، به معنای شکست آشکار نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه است.

نگرانی از تغییر ارتجاعی قانون اساسی در شرایط کنونی وجهی ندارد، زیرا اکثریت ایرانیان به هرگونه تغییر غیردمکراتیک رای منفی می‌دهند و همه‌پرسی را به رفراندومی علیه استبداد دینی تبدیل می‌کنند.

از نگاه رهبر و منصوبانش، هر انتقادی به ولی‌فقیه و هر تلاشی برای تغییر در آرایش قوای سیاسی براندازی است، کمااینکه بازجوها اصلاحات ساختاری حتی بدون رفراندوم را نیز براندازی می‌خواندند.

رهبر حکومت فردی مطلقه، مادام‌العمر و غیرپاسخ‌گو را تجسم اسلام و انقلاب می‌خواند، اما نسل جوان از اسلام سیاسی مورد نظر رهبر عبور کرده است.

ما به ولایت فقیه رای دادیم تا مانع بازگشت استبداد به کشور شود. اکنون که می‌بینیم ولی‌فقیه بزرگ پرچمدار ضدیت با تمام آزادی‌های اساسی، از مطبوعات و اینترنت و سندیکاها تا احزاب و تجمعات و انتخابات شده است، آیا نباید از ملت ایران عذر بخواهیم؟

حذف ولایت فقیه از قانون اساسی براندازی نیست، به این دلیل روشن که در پیش‌نویس اولیه قانون اساسی که به تایید آیت‌الله خمینی و دیگر مراجع رسیده و قرار بود به رفراندوم گذاشته شود، ولایت فقیه وجود نداشت.

هرکسی رفراندوم را براندازی بخواند، پیشاپیش حکم داده که اکثریت ملت از جمهوری اسلامی عبور کرده‌اند و نظام، متکی به اقلیّت مردم است.

اگر رهبر بر این باور است که اکثریت، حامی نظام هستند چرا با رفراندوم می‌ستیزد؟ و اگر فکر می‌کند که نظام از حمایت اقلیّت بهره‌مند است، به چه حق سیاسی و شرعی آن را به ملت تحمیل می‌کند؟

مگر قرار نبود که میزان رای ملت باشد؟ و هر نسل، خود سرنوشت خود را تعیین کند؟ مگر ملت با توسل به همین حق، یک نظام ۲۵۰۰ساله را تغییر نداد؟ چرا امروز نباید حق داشته باشد نظام مطلوب خود را مستقر کند؟

من از دو منظر رهبر را به براندازی متهم می‌کنم: اول؛ از لحاظ ساختاری و استحاله جمهوری اسلامی به خلافت و امارت اسلامی از نوع طالبانی و دوم؛ از نظر سیاست‌های فقرگستر و فسادپرور و ناراضی‌تراش.

اگر اکثریت ملت ایران جمهوری اسلامی را نخواهد، باید برود. به همان دلیل که سلطنت را نخواست و رفت.

شرط تحقق رفراندوم آن است که بتواند اکثریت ملت را به شوق آورد و به استقامت در این مسیر تشویق کند. تردیدها و تزلزل‌های منتقدان را گسترش دهد و انگیزه مقاومت آن‌ها را به حداقل ممکن برساند و به جلب قشرها و شهروندان بی‌طرف بپردازد.

برای خواندن متن کامل، روی مشاهده فوری بزنید.

@MostafaTajzadeh